راهی میان آنچه هست

58

درباره نمایشگاه آثار امیرمهدی زاهدی با عنوان «دلقک؛ بدون عنوان» در گالری شریف

رنگ‌­های درخشان، فرم­‌های هندسی و سطوح تخت در کنار تکه­‌های لگو، صورت‌­ها و مجسمه­‌های آهنی امیرمهدی زاهدی مجموعه‌ای از نقاشی، مجسمه، کلاژ و چیدمان را در دومین نمایشگاه انفرادی او با عنوان «دلقک: بدون عنوان» تشکیل می‌دهد.

نقاشی‌های وی سادگی نقاشی‌­های کودکان را دارد و برخی فرم­‌ها یادآور شحصیت‌های غیرمتعارف و فانتزی انیمیشن­‌ها هستند. این سادگی نه چندان متعارف به تقابل قواعد قراردادی و دنیای خیالی اشاره دارد. از سوی دیگر دلقک نیز خود شخصیتی پرداخته برای کودکان است که لباس­‌ها و رنگ­‌هایش همیشه اغراق­‌شده بوده و بنا بود خنده‌­دار باشد. البته که بعدها در مواردی نماد ترس در دنیای بزرگسالان شد.

در ادامه این ظرایف کودکانه، قطعات لگو وارد تابلوها شده و بخشی از اثر می­‌شوند؛ اجزای صورت و بدن که هم عناصری تزیینی هستند و هم کاربردی. شخصیت­‌ها برای دیدن، شنیدن، حرف زدن و ابراز خود به لگوها مزین هستند. گویی این یک ویژگی است که می‌­تواند برتری ایجاد کند. ناگفته نماند که اجزای صورت همه چهره‌­ها کامل است و ظاهرا حرف­‌های شخصیت‌ها باید کاملا شنیده شوند و هیچ نکته‌­ای از قلم نیفتد. درست مثل بچه‌ها که اغلب می­‌خواهند مطمئن شوند به هر رو توجه مخاطب یا مخاطبان را به خود جلب کرده‌اند و اگر لازم باشد فریاد می­‌زنند، می­‌رقصند، شکلک در می‌­آورند و حتی صورت یا لباس خود را رنگ می­‌کنند.

علاوه بر این، قطعات لگو در این آثار ثابت هستند و امکان جابه‌جایی آن­ها به صورتی که اساسا در بازی لگو وجود دارد، میسر نیست. پس همه چیز باید سر جای خودش باشد! زاهدی در نمایشگاه پیشین با عنوان «کودکی با افکار اگزیستانسیالیستی» ابتدا پرتره‌­ها را با  لگو اتود زده و سپس آن­ها را روی تابلو کلاژ کرده بود. او اساس این مجموعه از آثارش را علاقه به لگو می‌داند.

حجم­‌های این نمایشگاه اگرچه ظاهری سخت و جدی دارند، اما متشکل از همان فرم­‌های ساده بوده و تداعی‌گر اسباب­‌بازی­‌های طراحی شده فانتزی هستند. برخی فرم­‌ها همچون اشکال آثار کوبیستی است که به ویژه با این پالت رنگی، بیان­گری بیشتری دارند. گویی این حجم­‌ها نسخه‌­ای از اسباب‌بازی­‌های بزرگسالان است. اگرچه آن­ها فیگوراتیو هستند، اما به لحاظ فرمی بسیار ساده و هندسی طراحی و شده‌اند. ساده کردن فرم‌­ها ویژگی اصلی همه آثار این نمایشگاه است. هنرمند باور دارد مجسمه‌­هایی که بدون جوش ساخته برایش مثل بازی کودکانه بوده تا همچنین در تجربه­‌های مختلف خود در زمینه­‌های معماری، گرافیک و غیره به خود و کودک درونش مجال ابراز و خلاقیت دهد.

در مجموع تاکید بر مقوله بازی و همزمان سفت و سخت بودن عناصر آثار، همچون رفت و آمدی میان دنیای قراردادی بزرگسال و جهان خیالی کودکی است و چندان گریزی از آن نیست. همان وضعیتی که خود او در گزاره نمایشگاه نوشته، اشاره دارد؛ «دو روایت وجود دارد؛ روایت اول: این روایت غالب و مسلط است، ساختار مشخص دارد، انعطاف ناپذیر است، تزیین شده است و در یک کلام مناسب خورد و خوراک روزمره جامعه است. روایت دوم: این روایت ساده و سرراست است؛ بدون برنامه روی می‌دهد؛ در حرکت و پیوسته است؛ معقول و قابل پذیرش است. در بین این روایت‌ها من/ما در چرخشیم، از یک سو به سوی دیگر تاب می‌خوریم؛ هیچ نقطه آغاز و پایانی وجود ندارد؛ پذیرش هر یک، ما را از نو می‌سازد.»

هر چند که زاهدی در این گزاره دو روایت کلی را بیان می‌کند، اما راه خود را میان این دو می‌بیند. به نظر می­‌رسد که او مسیر جست­‌وجو و کشف خود را از کودکی آغاز کرده و با بازی با فرم‌­ها و تجربه­‌های مختلف در رسانه‌های مختلف و استفاده از عناصر و مواد نامتعارف تولید هنری این مسیر را پیش می‌برد و این گونه در برابر تن دادن به قواعد مقاومت می‌کند. همان طور که در متن کاتالوگ نمایشگاه آمده، هر کدام از ما همچون دلقک بدون عنوان در میان آن دو روایت تاب می‌خوریم و همچون دلقک سیرک با حرکات مسخره خود می‌خواهیم از حقیقتی سخن بگوییم.

بام گردی
نرگس مرندی

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.