دامگه سرخوشی در شامگاه پلیدی

48

درباره نمایشگاه آثار آرزو شهدادی در پروژه‌های آران

مجموعه‌ای از آثار آرزو شهدادی با عنوان «بودن» مرداد ماه ۱۴۰۲ در گالری پروژه‌های آران به نمایش در آمد. این مجموعه مشتمل بر نوزده نقاشی با تکنیک ترکیب مواد بود. اتمسفر کلی آثار رنگ و بوی بهشتی برین را با خود به ارمغان می‌آورد. در نگاه اول طبیعتی بکر و دست نخورده، مراتع، دشت‌ها، رودها، برکه‌‌ها و چمنزارهایی غرق در نور و سرمستی و رنگ‌های خاصی به چشم می‌خورد؛ طبیعتی از منظر خاص هنرمند. آثاری که از فرط اغراق مخاطب را در لحظه ابتدایی میخ کوب می‌کرد. رنگ‌ها با آن همه شادابی و سرخوشی گویی به حضار خوش‌آمد می‌گفتند و از فرط شادی و نور همگی را در انتزاع مفاهیم خود می‌بلعیدند. انبوه خطوط و رنگ سیار و روان در عین سادگی، فضا ها وپلان‌هایی را به وجود آوردند که می‌شد در اعماق آن غرق شد.

گرچه تمامی آثار اشاره به مناظر طبیعی داشتند، اما این طبیعت آن‌چنان با نشانه‌های متعارف بیگانه می‌نماید که فعل ایستادن و خیره شدن مخاطب، را در برابر خود را صرف می‌کرد. در بیشتر آثار نور نقش کلیدی ایفا می‌کرد. نور شدید آفتاب روز و ماه در شامگاهان. در حضور نور است که سایه معنا پیدا می‌کند و کنتراست‌ها حاضر می‌گردند. وسواس و تعهد خیره‌کننده هنرمند در اجرای آثار بر باورپذیری معناهای منتزع آن تاکید دو چندان داشت. در نگاه اول گویی شاهد طبیعتی هستی که هرگز دست جنبنده‌ای به آن نرسیده؛ طبیعتی بی‌خط و خش و عاری از هر بودنی، اما با کمی تامل بیشتر شاهد حضور تثبیت‌شده و  بعدتر ضایع‌شده انسان در همان حوالی می‌بودی. دوچرخه‌ها و قایق‌ها و ماشین‌ها، حتی یک جفت کفش آويزان که در گوشه‌ای بسیار کوچک و پنهان در کل قاب تصویر رها شده بودند. شخصی آنجا بوده که دیگر نیست و گویی شوکی ناگهانی به روایت پیشین مخاطب وارد می‌شود.

آیا این جادوی محصور کننده زیبایی، شخص را در خود بلعیده است؟ درست مثل داستان‌های کودکی که جادوگری برای در تله انداختن دخترکی زیبا، کاخ و جنگلی زیبا را به تصویر مجاز می‌کشد تا شکار خود را به چنگ آورد. چه چیز از این در دام افتادن زیباتر می‌نماید، که در این شامگاه پلیدی که در پیرامونمان می‌رقصد و نعره می‌کشد، به دام چنین دامگه پرذوق و عشقی گرفتار نشوی.

بام گردی
فاطمه بهمن سیاهمرد

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.