“نگارگری”، هنر و فن خلق نقاشیهای ظریف واژه “نگارگری” به هنر و فن خلق نقاشیهای ظریف اطلاق میشود. این نقاشیها دارای موضوعاتی با زمینههای سنتی و مذهبی ایرانی بوده و بر روی کاغذ کشیده میشوند. هسته ... ادامه ...
نام انگلیسی Character با معنی اصلی “نقش” نام انگلیسی Character با معنی اصلی “نقش” از caracter انگلیسی میانه با همان معنی اصلی آمده است. واژه اخیر از caractere فرانسوی باستان با معنی “نشانهها” گرفته شده که ... ادامه ...
نام انگلیسی colour (و گونه دیگر آن؛ color) با معنی “رنگ”، با همین دو گونه و همین معنی اصلی، در انگلیسی میانه نیز کاربرد داشته است نام انگلیسی colour (و گونه دیگر آن؛ color) با معنی ... ادامه ...
نام انگلیسی Font با معنی “قلم” یا “فونت” از fonte فرانسوی میانه با همین معنی گرفته شده است نام انگلیسی Font با معنی “قلم” یا “فونت” از fonte فرانسوی میانه با همین معنی گرفته شده است ... ادامه ...
نام انگلیسی Intellect با معانی اصلی “خرد” و “خردمند” نام انگلیسی Intellect با معانی اصلی “خرد” و “خردمند” از Intellēctus لاتینی متاخر با همین معانی آمده است. واژه اخیر، صفت مفعولی کامل مجهول روی Intellegō لاتینی ... ادامه ...
صفحه «پشت بام»هم اکنون در پلتفرم پینترست برای مخاطبین قابل دسترس است صفحه «پشت بام»هم اکنون در پلتفرم پینترست برای مخاطبین قابل دسترس است. «پشت بام» فصلنامهای فرهنگی هنری است، با نگاه تخصصی به هنرهای دیداری ... ادامه ...
نام انگلیسی Idea با معنی اصلی “ایده” از Idea لاتینی نام انگلیسی Idea با معنی اصلی “ایده” از Idea لاتینی با همین معنی آمده است. واژه اخیر دارای صرف مفرد مونث فاعلی است و از Ιδέα ... ادامه ...
نام انگلیسی Text با معنی اصلی “متن” نام انگلیسی Text با معنی اصلی “متن” از Text انگلیسی میانه با همین معنی گرفته شده که خود از فرانسوی باستان Texte با همان معنی میآید. واژه اخیر از ... ادامه ...
نام انگلیسی Context با معانی اصلی “بستر” نام انگلیسی Context با معانی اصلی “بستر” و “زمینه” از Contextus لاتینی با معانی “بافتن”، “وصل کردن”، “ارتباط” و “ساختار” آمده است. پیشوند -Con، معنای همراهی را به واژه ... ادامه ...
نام انگلیسی Art با معنی اصلی “هنر” نام انگلیسی Art با معنی اصلی “هنر” از Art انگلیسی میانه با همین معنی گرفته شده است. واژه اخیر مستقیما از فرانسوی باستان قرض گرفته شده است و در ... ادامه ...
صفت انگلیسی Conceptual با معنی “مفهومی” صفت انگلیسی Conceptual با معنی “مفهومی” از Conceptuālis لاتینی قرون میانی با همان معنی گرفته شده که خود صورت برگرفته از Conceptus لاتینی است. واژه اخیر با معنی غالب “گرفته ... ادامه ...
“تذهیب” با معنای “طلاکاری” “تذهیب” با معنای “طلاکاری”، به فن “نگارگری تزیینی بر روی اوراق” اطلاق میشود. این واژه عربی، در فارسی دخیل شده است. “تَذهِیب”، اسم مصدر ثلاثی مزید، در باب تفعیل است. فعل ماضی ... ادامه ...
جنبشی هنری دارای زمینهی “انسانگرایی” نام انگلیسی Romanticism به جنبشی هنری و اجتماعی اطلاق میشود که در اواخر قرن هجدهم میلادی، در اروپا پاگرفت و دارای زمینههای “توجه خاص به احساسات”، “انسانگرایی” و “خوب نمایاندن گذشته ... ادامه ...
Dadaism جنبشی هنری که ساختاری پوچگرایانه داشت نام انگلیسی Dadaism به جنبشی هنری اطلاق میشود که بعد از جنگ جهانی اول آغاز شد و ساختاری پوچگرایانه داشت. این نام از Dadaïsme فرانسوی با همان معنا گرفته ... ادامه ...
توصیف موضوعات دیداری با عناصر هندسی نام انگلیسی Cubism به جنبشی هنری اطلاق میشود که در آن توصیف موضوعات دیداری از جهات مختلف و حتی در گذر زمان نسبتا محدود و با عناصر عموما هندسی و گوشهدار انجام ... ادامه ...
توصیف موضوعات دیداری در گذر زمان نسبتا محدود نام انگلیسی Impressionism به جنبشی هنری اطلاق میشود که در آن توصیف موضوعات دیداری در گذر زمان نسبتا محدود و در نتیجه با نورپردازیهای متفاوت انجام میگردد. این نام از ... ادامه ...
توصیف موضوعات بر پایه درک و احساس هنرمند نام انگلیسی Expressionism به جنبشی هنری اطلاق میشود که در آن توصیف موضوعات بیشتر بر پایه درک و احساس هنرمند از آنها است نه ماهیت واقعیشان. هسته این ... ادامه ...
رسانه ها واژه انگلیسی Media با معانی اصلی “رسانه(ها)”، “میانجی(ها)” و “لایه میانی رگ” در اصل صورت جمع Medium است. در دو معنی نخست، هم به صورت مفرد (با صورت جمع Medias) و هم اسم جمع، ... ادامه ...
عکاسی هنر “عکاسی” یکی از شاخههای مهم هنرهای دیداری است. واژه “عکاس” در فارسی و به صورت قیاسی از ریشه عربی “عکس” ساخته شده. این ریشه دارای معانی “وارونه کردن”، “کار (کسی را) به او برگرداندن” ... ادامه ...
پیکرسازی یا مجسمهسازی گروه اسمی “مجسمهسازی” به یکی از شاخههای مهم هنرهای دیداری اطلاق میشود. واژه “مجسمه” در عربی، اسم مونث مشتق از مصدر “جسم” بوده و دارای معانی “دارای جسم”، “دارای حجم”، “بزرگنمایی شده”، “سه ... ادامه ...