درباره نمایشگاه نقاشیهای محدثه عیوضخانی با عنوان «دشت گریان»، در گالری عصر
در «دشت گریان» با همنشینی تصاویری از زن و زمین یا طبیعت مواجهیم. برای محدثه عیوضخانی، نقاش این آثار، موضوع «زن» همواره مهم بوده و محور اصلی اغلب آثار وی بوده است. این بار زنان در جهان او، آرام، تنها و اندوهگین در بستر طبیعت به نظاره نشسته یا ایستادهاند، خیره به افق دوردست، انگار در کار التیام زخمهای خویشند.
زنان در آثار محدثه، فاقد چهرهاند، بیتوجه به مخاطب، بیتوجه به جهان بیرون، در فضایی خالی، سرد و خاکستری در طبیعت، خود را یکه و تنها یافتهاند. طبیعت در آثار او زمینهای شیارخورده زیر سقفی از آسمانی پوشیده از ابر است؛ آبگیری و گاه پرندهای در نیزار که قرابت و نزدیکی با حال و هوای پیکرها دارد.
در کنار قابهایی از پیکر زنان و نیز برخی نماهای بسته از چهره ایشان، نقاشیهایی به چشم میخورد که منظرههایی از دشتهایی با افق باز را به تصویر میکشند و همچنین نماهایی از برکهها، درختان و گیاهان را به نمایش میگذارند. در نگاه نخست کنار هم قرار گرفتن این نقاشی تا حدی نامرتبط به نظر میرسد، اما نحوه چیدمان آثار به گونهای است که ارتباط ضمنی جالب توجه و تامل برانگیزی را میان این تصاویر از زن و طبیعت برقرار کرده است.
هنرمند این نقاشیها را با اکریلیک روی چوب کشیده است و با بافتی متفاوت که رد تاشهای هنرمند را انعکاس میدهد؛ با چیدمانی متفاوت قابها که پیکر زنان را در کنار قابهایی از طبیعت برابر دیدگان ما قرار گرفتهاند.
برای محدثه عیوضخانی «تمام یک زن چیزی غیر از طبیعت نیست»؛ رویکردی که اشاره به نگاه اسطورهای به زن و زمین دارد. چنانکه میرچا الیاده، اسطورهشناس شهیر، با بررسی اعتقادات اقوام و ادیان ابتدایی، به این نتیجه میرسد که دیدگاه زمین-مادر در تمام این باورها حضور دارد؛ «زمین، مادر است، یعنی اشکال زنده میزاید، بدین وجه که آنها را از ذات خود میآفریند و وجود میبخشد. زمین زنده است، نخست بدین علت که بارور است. هرچه از زمین پدید میآید جان دارد، و هر چه به زمین بازمیگردد دوباره جان مییابد.» (1) و نیز حضور پیکر زن در مجاور زمینهای شیارخورده میتواند متضمن «همانندی زن با زمین شخمخورده باشد که در بسیاری از تمدنها مشاهده میشود.» (2)
زن در این مجموعه، تنها، آرام، وانهاده، نگران و به سان طبیعتِ تصویر شده، ایستاست؛ زنی که گویی در انتظار واقعهای مبهم چشم به افق دوخته است.
پینوشت
* عنوان برگرفته از شعر احمد شاملو با عنوان «از زخم قلب آبائی».
1- ر.ک: الیاده، میرچا،(1372)، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه جلال ستاری.
2- همان.
بام گردی
آزاده مالکی