اضمحلال و زمان در جریان

68

درباره آثار جواد جعفری

پرتره‌های رو به اضمحلال و زمینی که در دلش قصه‌هایی از زمانی دیگر در جریان است. این همه آن چیزی نیست که در نقاشی‌های جواد جعفری می‌بینیم. اینجا نه زمان در معنای عام آن وجود دارد و نه مکان معلوم و مشخص است. از سوی دیگر، از زمان و مکان ازلی و ابدی هم نشانی نیست. گویی در برزخی گرفتار آمده‌ایم که اشخاص و موجوداتی برای تفرج به آن گام نهاده‌اند. کنار هم نشینی نامتعارف عناصری از جهان واقعدر فضاهای خیالی، ما را در برابر موقعیتی مجهول قرار می‌دهد.

جواد جعفری، سال ۱۳۶۵ در تهران متولد شد. او چندین سال است که در نقاشی به مقوله زمان و مکان می‌پردازد و در اغلب موارد با زمان بازی می‌کند. چنان که زوال ناشی از گذر زمان در اغلب آثار وی به چشم می‌خورد؛ از چهره‌های در هم رفته تا تپه‌هایی که همچون جنازه جانوری منقرض‌شده، در پهنه تابلو گسترده شده‌اند.

«زمان دنباله پیوسته هستی و رخدادهاست که در روند برگشت‌ناپذیری از گذشته تا کنون و از اکنون تا آینده رخ می‌دهند.»

پرتره‌ها در آستانه اضمحلال و یا کاملا فروپاشیده‌اند. در بعضی پرتره‌ها شروع فروپاشی و رد زمان در جزییات مشخص است و در برخی دیگر بافت پرتره به تمامی از بین رفته است. جعفری بازی زمان را به انسان‌ها محدود نمی‌کند و زیستگاه و تاریخ را هم به صورت عناصری از زمان به تصویر می‌کشد.

«از زمان اغلب به عنوان بعد چهارم، در کنار ابعاد سه‌گانه فضا، یاد می‌شود»

در آثار وی، زمین، به مثابه زیستگاه انسان و طبیعت از دیدگاه دیگری نقاشی شده‌اند. هنرمند گذر و تاثیر زمان را با بافت‌ها و ضربه قلم‌ها و ترکیب رنگ‌ به آثارش اضافه کرده است و ما در این قاب‌ها شاهد داستان درونی زمینی هستیم که قصه‌های بسیاری را از زمان اسطوره‌ها و افسانه‌ها تا جان‌های از دست رفته در خود جای داده‌است. 

کنار هم قرار گرفتن فرم‌های مختلف در آثار جعفری در کنار ترکیب رنگ و بافتی که نشان‌دهنده عمق و قدمت است و در پرتره‌ها نمایانگر فروپاشی است، به تکمیل این روایت کمک می‌کند. چیدمان فرم دیو، اسکلت و پیکره در دل زمینی که بر آن درختی روییده، قدمت و وزن زمان و در کنار آن به آسیب‌پذیر بودن انسان در برابر زمان را به نسبت افسانه‌ها اشاره می‌کند. در اثر دیگری، کنار هم قرار گرفتن تصویر دیکتاتور و دیو و انسان نشان می‌دهد که زمان بر آن‌چیزی که ماهیت و تعریفی جدا از زیست زمینی پیدا می‌کند، اثری متفاوت با انسان معمولی و زندگی روزمره‌اش دارد.

گویی جعفری در منظره‌پردازی، نیم‌نگاهی هم به نقاشی‌های رمانتیک تخیلی اواخر قرن هجدهم داشته و فضای وهم‌آلود، هولناک و تاریک آن‌ها را وام گرفته تا نشان دهد که همان‌طور که زمان بعد نامریی و قاطع زندگی ماست، روند تاریخ و اتفاقات زمین زیستگاهمان هم در عین واقعیت، چندان محسوس نیست.

بام نگر
ماهور آوند

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.