نظریه نهادی و عالم هنر

310

نظریه نهادی و عالم هنر

جورج دیکی فیلسوف هنر در دهه هفتاد و هشتاد میلادی سعی کرد نظریه جدیدی برای تعریف هنر به دست دهد که از آن به عنوان “نظریه نهادی” نام می برند. دیکی طی دو دهه بارها نظریه¬اش را بازبینی کرد و تغییراتی در آن داد. وی به این جهت که مخالف تفسیرهای سنتی از آثار هنری بود، سعی کرد تا تعریفی جامع‌تر و دقیق‌تر از هنر به دست دهد؛ به این صورت که از مفهومی به نام “عالم هنر” برای حل و فصل آن سود جست: «عالم هنر عبارت است از کلیت تمام نظام عالم هنر.» این تعریف بدان معناست که عالم هنر مجموعه‌ای از نظام‌های متفاوت است که مرتب و منظم نیست و در طول زمان به شکلی تصادفی و اتفاقی در هم آمیخته‌اند.

وی ادعا می‌کند که نظریه‌های سنتی هنر به اجتناب از آشفتگی و بی نظمی استوار هستند و می‌خواهند از ویژگی‌های ذات بشری یا ویژگی‌های به کار رفته در جوهره هنر برای رسیدن به مقصود سود ببرند. اما نظریه نهادی با انتخاب آشفتگی منطقی، تنوع گسترده‌تر و تفسیر مناسب‌تری دارد: «نظریه‌های سنتی به دنبال کشف جوهره هنر در برخی جنبه‌های ذاتی و طبیعی بشری همانند بیان احساس بودند، اما نظریه نهادی به فرهنگ بشری و تاریخچه آن اشاره دارد.»

مسئله این جور نظریه‌ها درست یا غلط بودن آن‌ها نیست، ایراد در این است که پیش‌تر این نظام را تئوریزه و مشروع کرده و مسیر را برای هر نوع دست اندازی این نهادهای قدرتمند هموار می‌کنند

ریچارد ولهایم البته این دیدگاه جورج دیکی را به باد انتقاد می‌گیرد. وی می‌گوید: «آیا عالم هنر واقعا نمایندگانی را منصوب کرده است؟ اگر این‌طور هست چه وقت و چگونه؟ آیا این نمایندگان اگر وجود داشته باشند همه داوطلبان را قبول می‌کنند یا بعضی را نفی کرده و این شان را به آنان نمی‌دهند؟ و آیا واقعا چنین چیزی در عالم هنر همراه با طبقات اجتماعی وجود دارد که نمایندگانی داشته باشند که جامعه مقید به تائید آن‌ها باشد؟

نظریه نهادی به جز ایراداتی که ولهایم به آن اشاره کرده، معضل جدی دیگری دارد. این‌که در جهان معاصر چنان قدرت، رسانه و ثروت در بخش‌های ویژه و به خصوصی تجمع پیدا کرده، که در نهایت عالم هنری که دیکی از آن نام می‌برد به جز چند منتقد سرشناس و سه یا چهار موزه اسم و رسم‌دار و یک یا دو حراج به اصطلاح معتبر نیستند. به این صورت تعیین‌کننده آینده هنر و خط و مشی کلی هنر در دستان عده ای کوچک، اما قدرتمند قرار داده می‌شود همان‌گونه که دهه‌ها وضع بدین منوال پیش رفته و هر جور که بخواهند ما را سرگرم و مسیرها را جابه‌جا می‌کنند.

بعد از هنر مفهومی در دهه هفتاد که آن هم به‌ واسطه همین عالم هنر بلعیده شد، حالا با نظریه نهادی که البته به جز توضیحی از وضع موجود نیست و اصلا هیچ شباهتی به “تعریف” ندارد، شاهد خط دادن‌های متوالی تنها چند موزه و منتقد و حراجی هستیم. مسئله این جور نظریه‌ها درست یا غلط بودن آن‌ها نیست، ایراد در این است که پیش‌تر این نظام را تئوریزه و مشروع کرده و مسیر را برای هر نوع دست اندازی این نهادهای قدرتمند هموار می‌کنند.
#بام_فلسفه‌هنر
دبیر: سینا یعقوبی
تصاویر:


برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.

شرکت نگاه روشن پارس حامی پشت‌بام

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن logo.gif است

سینا یعقوبیمشاهده نوشته ها

Avatar for سینا یعقوبی

دبیر بام اقتصاد هنر

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.