«مرگ مارا»
«مرگ مارا» انقلاب فرانسه را شرح میدهد. در سال ۱۷۹۳،
ژاک لویی دیوید، هنرمند رسمی انقلاب فرانسه، اثر «مرگ مارا»
را به احترام دوست به قتل رسیدهاش( ژان پل مارا) ،بعد از مرگش،
کشید. این نقاشی که امروزه در موزه هنرهای زیبای بروکسل
نگهداری میشود، به عنوان تصویری روشن از آن دوران بهجا
مانده است. اکثر کسانی که از موزهها بازدید میکنند، با این اثر
و داستان پشتش آشنایی دارند.
پس احتمالاً درباره این کشتار که در انقلاب کبیر فرانسه رخ داد
و اینکه اثر دیوید به عنوان مبلغ عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
استفاده شد، شنیده باشید.
شارلوت کوردی، ابتدا وارد خانهاش شد و سپس با ضربات چاقو وی
را به قتل رساند.
در تصویر، مارا در حوله پیچیده شده، چرا که مشکل پوستی داشته
و در حال درمانش بوده است. همچنین یادداشتی که در دستش
است، مدرک حیلهگری کوردی است که از مارا درخواست کمک کرد.
سه واقعیت عمیقتر دربارهی نقاشی:
۱) این اثر ممکن است احترامش برای انقلابی دیگری،
کاراواگیو (نقاش ایتالیایی) نیز باشد.
محققان از «مرگ مارا»، اثر دیوید، به عنوان «قویترین
شاهکار » یاد میکنند. به عنوان شاگرد، دیوید به شدت
تحت تأثیر و الهام گرفته از کارواجو بود. کارواجو، بهترین
مرجع آن زمان فرانسه هم نبود.
دستهای با پارچه پوشیده شده و زخم خونی نشده،
فیگور مرگ مارا، بازتابی از مقبرهی مسیح (۱۶۰۳)
کاراواجو است. صورت روشن و فک آویزان مارا نیز بازتابی
از مریم مجدلیهی کاراجو (۱۶۱۰) است.
۲) کوردی، سالها بعد از «مرگ مارا» برای دههها در
دنیای هنر مشهور ماند.
شارلوت کوردی، قاتل مارا، در اثر دیوید به تصویر کشیده
نشده که تا حدودی علت زیبایی عجیب فیگور مارا است.
کوردی در محاکمهاش گفت که نقش بازی کرده تا از
اقدامات بیشتر مارا در برابر انقلابکبیر فرانسه جلوگیری کند.
کوردی قبل از اینکه سمت گیوتین برده شود، گفت:
«من یک نفر را کشتم تا صدهزار نفر را نجات بدهم.»
آخرین آرزوی کوردی این بود که چهرهاش نقاشی شود. افسر
گارد ملی، ژان ژاک هاور، که قبل از آرزوی کوردی طرحهایی
از چهرهی زندانی کشیده بود، چند ساعت قبل از اعدامش
آرزویش را به واقعیت تبدیل کرد.
در دهههای بعدی، با تغییر انظار عمومی دربارهی انقلاب،
نظر مردم دربارهی مرگ مارا نیز تغییر کرد. دیوید مجبور بود
نقاشی را در جریان تبعید به بروکسل قایم کند و در همین
حال، کوردی با عنوان «فرشتهی قتل» مورد ستایش قرار
میگرفت و شعرهای زیادی در اواسط قرن ۱۹ دربارهاش
نوشته شد.
۳) چالرز بادلر، مارا را به زندگی برگرداند.
«مرگ مارا» بعد از مرگ دیوید در ۱۸۲۵ نیز در تاریکی نسبیای
گمنام ماند و خانوادهاش در تلاشهای ناموفقی سعی در
فروش اثر داشتند.
چالرز بادلر که به عنوان یکی از اولین منتقدین هنری و شاعر
مدرنیست شناخته میشود، کسی بود که انظار عمومی را
نسبت به این اثر تغییر داد.
در ۱۸۴۶، وی نقاشی دیوید را میان آثار دیگرش پیدا کرد و
بدون توجه به موقعیت سیاسی آن دوران و تنها با در نظر
گرفتن زمینههای احساسی و معنایی اثر، آن را بار دیگر به
صحنه برگرداند.
وی در قصیدهای چنین نوشت:«چیزی جگرسوز و ترحمبرانگیز
و همزمان لطیف دربارهی این اثز وجود دارد؛ در هوای یخزدهی
آن اتاق، روی آن دیوارهای گچی، دربارهی آن مراسم دفن در
حمام سرد، روحی جریان دارد.
امید است که رفتنتان را ببینیم، شما سیاستمدارهایی که
همهجا حضور دارید؛ همینطور شما، آزادیخواههای دیوانهی
۱۸۴۵، به احساساتتان در رابطه با شاهکار دیوید رجوع کنید.
نقاشی او هدیهای بود به کشوری در حال مرگ، و هیچ چیز
خطرناکی دربارهی اشکهای ما وجود ندارد.»
تصاویر بیشتر:
دبیر خبر: “فضه زحمتکش”
اخبار هنرهای تجسمی را در پشت بام پیگیری کنید.
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.