نو به نو با موزه هنرهای معاصر تهران
موزه هنرهای معاصر تهران با توجه به نزدیکی ایام نوروز و همچنین شرایطی که بخاطر گسترش ویروس کرونا بوجود آمده و ایرانیان را خانه نشین کرده است، در نظر دارد 41 اثر از گنجینهی این موزه را بصورت نمایشگاه مجازی در طرحی با عنوان ” نو به نو “ بصورت روزانه در فضای اینستاگرام خود به نمایش بگذارد.
به گفته احسان آقایی مدیر موزه هنرهای معاصر تهران
- موزه تلاش می کند برای این ایام تعطیلات سراسری یک نمایشگاه مجازی از گنجینه خود به نمایش بگذارد.
این نمایشگاه مجازی از تاریخ 20 / 12 / 98 تا تاریخ 31 / 1 / 99 ادامه دارد و در مجموع 41 اثر بصورت کلی و جزئی در اینستاگرام موزه هنرهای معاصر به نمایش در خواهد آمد.
مدیر موزه هنرهای معاصر درباره نحوه انتخاب آثار نمایشگاه مجازی ” نو به نو “ به پشتبام گفت:
- ما در یک نظرسنجی در فضای مجازی موزه، از مخاطبین درخواست کردیم که اثر و یا هنرمند مورد علاقه خود را به ما اعلام کنند، که بعد از بررسی نظرات و دستهبندی آنها، آثاری هرروزه بهنمایش در میآیند که بیشترین تقاضا را داشتهاند.
طبق توافقات انجام شده بین نشریه تخصصی هنرهای دیداری پشتبام و موزه هنرهای معاصر تمام این آثار در سایت و اینستاگرام پشتبام بصورت روزانه منتشر خواهند شد.










































































برای خرید پشتبام با ارسال رایگان به لینک زیر مراجعه کنید