درباره نمایشگاه آثار امیرمهدی زاهدی با عنوان «دلقک؛ بدون عنوان» در گالری شریف
رنگهای درخشان، فرمهای هندسی و سطوح تخت در کنار تکههای لگو، صورتها و مجسمههای آهنی امیرمهدی زاهدی مجموعهای از نقاشی، مجسمه، کلاژ و چیدمان را در دومین نمایشگاه انفرادی او با عنوان «دلقک: بدون عنوان» تشکیل میدهد.
نقاشیهای وی سادگی نقاشیهای کودکان را دارد و برخی فرمها یادآور شحصیتهای غیرمتعارف و فانتزی انیمیشنها هستند. این سادگی نه چندان متعارف به تقابل قواعد قراردادی و دنیای خیالی اشاره دارد. از سوی دیگر دلقک نیز خود شخصیتی پرداخته برای کودکان است که لباسها و رنگهایش همیشه اغراقشده بوده و بنا بود خندهدار باشد. البته که بعدها در مواردی نماد ترس در دنیای بزرگسالان شد.
در ادامه این ظرایف کودکانه، قطعات لگو وارد تابلوها شده و بخشی از اثر میشوند؛ اجزای صورت و بدن که هم عناصری تزیینی هستند و هم کاربردی. شخصیتها برای دیدن، شنیدن، حرف زدن و ابراز خود به لگوها مزین هستند. گویی این یک ویژگی است که میتواند برتری ایجاد کند. ناگفته نماند که اجزای صورت همه چهرهها کامل است و ظاهرا حرفهای شخصیتها باید کاملا شنیده شوند و هیچ نکتهای از قلم نیفتد. درست مثل بچهها که اغلب میخواهند مطمئن شوند به هر رو توجه مخاطب یا مخاطبان را به خود جلب کردهاند و اگر لازم باشد فریاد میزنند، میرقصند، شکلک در میآورند و حتی صورت یا لباس خود را رنگ میکنند.
علاوه بر این، قطعات لگو در این آثار ثابت هستند و امکان جابهجایی آنها به صورتی که اساسا در بازی لگو وجود دارد، میسر نیست. پس همه چیز باید سر جای خودش باشد! زاهدی در نمایشگاه پیشین با عنوان «کودکی با افکار اگزیستانسیالیستی» ابتدا پرترهها را با لگو اتود زده و سپس آنها را روی تابلو کلاژ کرده بود. او اساس این مجموعه از آثارش را علاقه به لگو میداند.
حجمهای این نمایشگاه اگرچه ظاهری سخت و جدی دارند، اما متشکل از همان فرمهای ساده بوده و تداعیگر اسباببازیهای طراحی شده فانتزی هستند. برخی فرمها همچون اشکال آثار کوبیستی است که به ویژه با این پالت رنگی، بیانگری بیشتری دارند. گویی این حجمها نسخهای از اسباببازیهای بزرگسالان است. اگرچه آنها فیگوراتیو هستند، اما به لحاظ فرمی بسیار ساده و هندسی طراحی و شدهاند. ساده کردن فرمها ویژگی اصلی همه آثار این نمایشگاه است. هنرمند باور دارد مجسمههایی که بدون جوش ساخته برایش مثل بازی کودکانه بوده تا همچنین در تجربههای مختلف خود در زمینههای معماری، گرافیک و غیره به خود و کودک درونش مجال ابراز و خلاقیت دهد.
در مجموع تاکید بر مقوله بازی و همزمان سفت و سخت بودن عناصر آثار، همچون رفت و آمدی میان دنیای قراردادی بزرگسال و جهان خیالی کودکی است و چندان گریزی از آن نیست. همان وضعیتی که خود او در گزاره نمایشگاه نوشته، اشاره دارد؛ «دو روایت وجود دارد؛ روایت اول: این روایت غالب و مسلط است، ساختار مشخص دارد، انعطاف ناپذیر است، تزیین شده است و در یک کلام مناسب خورد و خوراک روزمره جامعه است. روایت دوم: این روایت ساده و سرراست است؛ بدون برنامه روی میدهد؛ در حرکت و پیوسته است؛ معقول و قابل پذیرش است. در بین این روایتها من/ما در چرخشیم، از یک سو به سوی دیگر تاب میخوریم؛ هیچ نقطه آغاز و پایانی وجود ندارد؛ پذیرش هر یک، ما را از نو میسازد.»
هر چند که زاهدی در این گزاره دو روایت کلی را بیان میکند، اما راه خود را میان این دو میبیند. به نظر میرسد که او مسیر جستوجو و کشف خود را از کودکی آغاز کرده و با بازی با فرمها و تجربههای مختلف در رسانههای مختلف و استفاده از عناصر و مواد نامتعارف تولید هنری این مسیر را پیش میبرد و این گونه در برابر تن دادن به قواعد مقاومت میکند. همان طور که در متن کاتالوگ نمایشگاه آمده، هر کدام از ما همچون دلقک بدون عنوان در میان آن دو روایت تاب میخوریم و همچون دلقک سیرک با حرکات مسخره خود میخواهیم از حقیقتی سخن بگوییم.
بام گردی
نرگس مرندی