درباره آثار احمد وکیلی
چهره خندان، صدای بم، لحن جدی و قلم توانا؛ اینها نخستین عبارتهایی است که در برخورد با احمد وکیلی و آثارش به ذهن میرسد. او طراح، نقاش، تصویرگر، چاپگر و مدرس تاثیرگذاری است که آثار متعددی با تکنیکهای مختلف و موضوعات متفاوت کار کرده است. او که زمانی شاگرد هانیبال الخاص بوده، شاگردان بسیاری نیز پرورده است. احمد وکیلی در آغاز به شیوه واقعگرایانه به نقاشی مناظر و تکچهرهها میپرداخت. شاید شاگردی الخاص توجه او را به اصالت طراحی جلب کرده و همچنین کار او را به مضامین ادبی و اسطوره پیوند داده است. او با الهام از این مضامین دغدغههای روزگار خود را بیان میکند، تا جایی که در آثار اخیر وی عناصر طبیعت و منظره نیز در هیبتی بیانگرانه و نمادین به تصویر درآمدهاند.
احمد وکیلی که سالها به مطالعه طبیعت مشغول بوده و همچنان به این کار اصرار میورزد، گویی به گفتوگویی افسانهای با طبیعت دست پیدا کرده و هر بار شعری از آن را برای ما روایت میکند. همین مطالعه در فرم و رنگ سبب دستیابی او به فیگوراسیون و خط خاص وی شده است. او به ترکیبی از پیکرهای انسانی و مناظر و عناصر طبیعت رسیده است که توامان فضای بصری بیانگر و انتزاعی را در برابر دیدگان بیننده قرار میدهد. چنان که گاه تشخیص درخت و کوه از انسان در آثار وی دشوار مینماید. گویی که طبیعت برای وی اصلا ابژه نیست و همان پیکرنمایی اساطیری غالب است. چنین است که در نقاشیهای وکیلی تمایل به خلاصهگویی در عین بیانگری عاطفی و آنی مشهود است. او اغلب پیکرهایی مغموم را در فضاهای نمادین تصویر کرده است.
چنان که کریم نصر در یادداشتی درباره نگاه احمد وکیلی به نقاشی و طراحی نوشته: «او، زمانی که درباره “رنگ” یا “طراحی” در نقاشی حرف میزند، نظراتش مبتنی بر تجربهای عمیق و طولانی است. […] او وقتی روبهروی آثار شما قرار میگیرد، از شیوی طراحی و عمق رنگ در آثارتان حرف میزند؛ از نقش و تأثیر “خط” در بیان احساس و مفاهیم؛ از تأثیر رنگ در بروز جوهری اشیا و درک هنرمندانه از چیستی آنها.» احمد وکیلی هواداران و منتقدانی دارد، اما همانطور که کریم نصر هم گفته، احمد وکیلی بیشک آدم بسیار مهمی در هنر ایران است و بسیاری از هنرمندان روی شانههای او ایستادهاند.







