نظریه پایان هنر
این نظریه رادیکال را اولین بار هگل مطرح کرد. هگل که هنر را تاریخمند میدانست. این ایده از همان آغاز در بین دانشجویانش نیز مناقشه برانگیز بود، زیرا آن را به عنوان “مرگ هنر” میفهمیدند. هگل عقیده داشت که هنر دیگر نمیتواند برترین وظیفه خود، یعنی به آگاهی درآوردن امر خدایی را در جهان مدرن برآورده سازد. خدایی که در زبان هگلی “فراحسی نامتعین” خوانده میشود. بنابراین از نظر وی هنر به پایان خود رسیده بود، چرا که قادر به انجام وظایف معین خود نبود. البته نباید اینگونه تفسیر کنیم که هگل انحلال هنر بماهو را در ذهن داشته، بلکه انحلال هنر را فقط تا آنجا منظور داشته که شرایط فرهنگی و تاریخی جهان مدرن، مانع شود که هنر برترین وظیفه خود، یعنی انتقال ایدههای اخلاقی یا دینی به گونهای بهتر و بسندهتر از دیگر ابزارهای ممکن، را برآورده کند. (زیباشناسی هگل – دیوید جیمز)
از نظر دانتو جعبه بریلوی وارهول تبدیل به امری خود تاملگر شده است و بدین ترتیب هنر از 1964 وارد مرحله پساتاریخی شده که از قید هر محدودیتی رها گشته است
آرتور دانتو فیلسوف قرن بیستم نیز این نظریه را مطرح میکند، اما نه با سازوکار هگلی. گرچه خود دانتوعقیده داشت که این نظریهاش با نظریه هگل همخوانی دارد. وی بعد از بازدید نمایشگاه آثار وارهول چنین نتیجه میگیرد که چیزی که کشف آن از منظر فلسفی ممکن باشد در نهایت مبتنی بر چیزی است که کشف آن از منظر تاریخ هنری ممکن است. وی معتقد است که هنر در جهت تحقق هدفی میکوشد یا به سمت آن میرود و این هدف چیزی نیست مگر صورتبندی پرسشی فلسفی درباره ماهیت هنر به شکل دقیق آن. به دیگر سخن هنر پرسشهایی درباره ماهیت خودش مطرح میکند و از آن آگاه میشود.
از نظر دانتو جعبه بریلوی وارهول تبدیل به امری خود تاملگر شده است و بدین ترتیب هنر از 1964 وارد مرحله پساتاریخی شده که از قید هر محدودیتی رها گشته است. طبق استدلال دانتو هنرمندان در این مقطع به پرسش فلسفی کانونی درباره ماهیت هنر رسیدند. افزون بر این از آنجایی که این پرسش اساسا فلسفی است، فقط فلاسفه میتوانند به آن پاسخ دهند. از نظر وی هنرمندان از این امتیاز محروم شدهاند و دیگر کاری برای انجام دادن ندارند. (متفکران بزرگ زیبایی شناسی – آلساندرو جوانلی)
بیتردید برنهاده پایان هنر دانتو مناقشهبرانگیزترین دیدگاه او است. آیا منظور او این است که نقاشی به طور خاص و نه هنر به وجه عام پایان یافته است؟ یا این که آفرینش هنری متوقف شده، ولی پایان نیافته است؟ آیا منظور این است که روایت خاصی از تاریخ هنر (روایت مدرنیستی) کامل شده است یا کل روایت اصلی به پایان رسیده است؟ چرا هنر با اقامه پرسش و نه با پاسخ به آن، پایان مییابد؟ و سوالات دیگری که این برنهاده قادر به پاسخ گفتن به آن نیست. ناگفته نماند که این نگاه بیقید که دانتو مدافع آن است، همچنان راه را برای هر دریافتی، هرچند غلط، از هنر و ترسیم وضعیتی ابهامآمیز باز و بازتر میکند.
#بام_فلسفههنر
دبیر: سینا یعقوبی
تصاویر:
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.
شرکت نگاه روشن پارس حامی پشتبام