جوزف بویز/هرکسی یک هنرمند است

667

هرکسی یک هنرمند است

جوزف بویز (Joseph Beuys)، در۱۹۲۱ در کرفلد آلمان متولد شد. او نقاش، پیکر‌ساز، هنرمند گرافیک، اجراگر، هنرمند چیدمان، نظریه‌پرداز هنر، متخصص علوم‌ آموزشی بود. از نظر معلمان بویز، او در طراحی استعداد داشت. او همچنین در کلاس‌های نوازندگی پیانو و ویولن‌سل شرکت داشت. به گفته خودش، در ۱۹۳۳ که نازی‌ها در حیاط مدرسه در کلِو (Kleve) کتاب‌سوزی کردند، کتاب “نظام طبیعت” کارل لینه (Carl Linné) را از کوه کتاب در حال سوختن نجات داد.بویز به علوم پزشکی علاقمند بود اما پس از پایان مدرسه به پیکرسازی روی آورد.

اسارت در کوکسهافن و منتقل شدن به کمپ توقیفی بریتانیا

او در ۱۹۳۹، به مدت یک سال در یک سیرک مشغول به کار بود و از حیوانات سیرک مراقبت می‌کرد. در ۱۹۴۱، به عنوان اپراتور رادیوی هوایی وارد ارتش شد. از ۱۹۴۳، به‌عنوان تیرانداز هوایی به خدمت گرفته شد. پس از سقوط هواپیمایش در مارس ۱۹۴۴، بویز زنده ماندن خود را مدیون افراد قبیله تاتار دانست که بدن زخمی و درهم شکسته او را در چربی حیوان پیچیده و تا زمان بهبودی از او مراقبت کرده بودند. در پی تسلیم آلمان در می ۱۹۴۵، بویز در کوکسهافن اسیر و به کمپ توقیفی بریتانیا منتقل و در آگوست همان سال آزاد شد. پس از بازگشت به کلِو، به انجمن هنرمندان کلِو پیوست که توسط والتر بروکس پیکر‌ساز و هانس لمرز نقاش بنا شده بود. از ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰، با تشکیل «گروه پنج‌شنبه» با افراد دیگر، برگزاری نشست‌ها، نمایشگاه‌ها، رویدادها و کنسرت‌ها را عهده‌دار شدند.

کشف پیوندهای استعاری میان پدیده‌های طبیعی و نظام فلسفی‌

بویز که در نمایشگاه سالانه انجمن هنرمندان کلِو شرکت داشت، نخستین نمایشگاه انفرادی خود را، که شامل طراحی و آب‌رنگ‌ بود، در خانه برادران وان‌درگرینتن در کراننبرگ برگزار کرد. وی پس از اتمام کارشناسی ارشد، در کنار طراحی‌ و نقاشی به ساختن مجسمه نیز می‌پرداخت. او در طراحی با به‌کارگیری مواد مختلف و غیرمتعارف، تجارب هنری خود را گسترده کرد و این امر منجر به کشف ارتباط‌ و پیوندهای استعاری و نمادین میان پدیده‌های طبیعی و نظام فلسفی‌ شد. با وجود دشواری تفسیر، این طراحی‌ها دریافتی اندیشه‌محور، تصادفی و افسانه‌ای از دنیای مادی را شکل می‌دهند و مبین این نکته‌اند که چه‌طور جهان مادی می‌تواند به حوزه‌های فلسفه و اسطوره مرتبط باشد.

بحران روحی و افسردگی شدید

در سال ۱۹۵۶ بویز دچار بحران روحی و افسردگی شدید شد. بهبودی او در خانه نخستین حامیان او یعنی برادران وان‌درگرینتن حاصل شد. وی در۱۹۷۱، به استادی آکادمی هنر دوسلدرف برگزیده شد. از معروف‌ترین شاگردان او می‌توان به یورگ ایمندورف و زیگمار پولکه اشاره کرد. در جشنواره آخن ۱۹۶۴ که با بیستمین سالگرد سوقصد به هیتلر هم‌زمان شده بود، بویز اجرایی داشت که توسط مخاطبان متوقف شد؛ مخاطبان صورت او را با مشت هدف قرار دادند.

رابطه انسان و طبیعت در دو اجرا

بویز با سر و صورت آغشته به عسل و پوشيده از زرورق‌های طلايی، در حالی كه خرگوشی مرده را مانند كودكی در آغوش گرفته است، در گوشه و كنار اتاقی پرسه می‌زند و گاه چيزی خطاب به خرگوش می‌گويد. گاه بر روی صندلی می‌نشيند كه يكی از پايه‌های آن با نمد پوشيده شده و در كنارش چند استخوان و مدارهای الكتريكی به هم متصل شده‌اند. مردم را به درون اتاق راهی نيست و تنها می‌توانند از خلال پنجره مشرف به خيابان يا در باز اتاقك او را نظاره كنند.
این یکی از اجراهای مشهور جوزف بویز در سال 1965 بود؛ «چگونه تصاویر را برای خرگوش مرده شرح دهیم»

جانوری مرده، از برخی موجودات بشری قدرت شهودی بيشتری دارد

او درباره این اجرا گفته است: « با فرو بردن سرم در عسل، ‌آشكارا كاری می‌كنم كه با تفكر ارتباط دارد. قابليت بشر نه در ايجاد عسل، بلكه در انديشيدن و خلق انديشه است. از اين راه سرشت مرگ‌وار انديشيدن دوباره زندگی‌نما می‌شود. زيرا عسل بی‌گمان ماده‌ای است حيات‌بخش […] تصور توضيح برای يک جاندار، ‌با خود درک حسی رازداری جهان و هستی را به همراه می‌آورد كه خوشايند تخيل واقع می‌شود […] حتی جانوری مرده، از برخی موجودات بشری با خودگرایی لجبازانه‌شان قدرت شهودی بيشتری دارد.» (اسماگولا، 1381؛ 343)

«من آمریکا را دوست دارم آمریکا مرا دوست دارد»

بویز در 1974 یکی از مهم‌ترین آثار خود با عنوان «من آمریکا را دوست دارم آمریکا مرا دوست دارد» را در گالری رنه بلوک نیویورک اجرا کرد. وی در حالی که نمدی به خود پیچیده بود با یک آمبولانس مستقیما از هواپیما به گالری رفت و با یک کایوت (گرگ شمال آمریکا) در اتاقی که گوشه آن علف ریخته شده بود قرار گرفت. این اجرا سه روز (هر روز هشت ساعت) به طول انجامید.

انتقاد از رویکرد آمریکایی در برخورد با دیگر ملت‌ها

کایوت هم نماد بدویت آمریکا و هم هویت سرخپوستان بومی آن بود. جوزف بویز در این همزیستی سه روزه با این حیوان سعی بر کنار آمدن و وفق دادن خود با او داشت. او در طول اجرا نمد را به دور خود پیچیده بود و عصایی را همچون یک شمن و یا کاهن در دست داشت. در ابتدای کار حیوان چند بار به او حمله کرده و نمد را پاره کرد، اما رفته رفته در طول سه روز کایوت به بویز نزدیک شده و رفتاری مسالمت‌آمیز اتخاذ کرد.

در انتهای شب بویز نمد را پهن کرده و برای خواب کایوت نیز کاه و روزنامه در نظر گرفت، اما کایوت با اعتراض روی روزنامه مدفوع کرد و محل خواب بویز را برگزید. انتقاد از رویکرد آمریکایی در برخورد با دیگر ملت‌ها در این اثر مشهود است و تناقض طنازانه عنوان اثر هم آن را عیان می‌کند. با چنین اجراهایی بویز بر رابطه انسان و طبیعت تاکید و از سلطه‌جویی انسان انتقاد می‌کرد.

منابع:
اسماگولا، هوارد جی. 1381، گرايش‌های معاصر در هنرهای بصری، فرهاد غبرایی، تهران،‌ دفتر پژوهش‌های فرهنگی.
kidsofdada.com
artsy.net
en.m.wikipedia.org

#بام_رسانه_های_نو
دبیر: نرگس مرندی

تصاویر:

اخبار هنر‌های تجسمی را در پشت بام پیگیری کنید.
گروه معماری کارند حامی شماره پنجم پشت‌بام
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.

خرید نسخه کاغذی

نرگس مرندیمشاهده نوشته ها

Avatar for نرگس مرندی

دبیر بام رسانه‌های نو

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.