شیء به مثابه عنصر فرهنگی

شیء و جملگی اشیا در دنیای مدرن به ویژه پس از انقلاب صنعتی معناهای نوتر و کارکردهای جدیدتری مییابند. از این منظر، اشیا فقط چیزهایی بیرونی یا بیجان نیستند؛ بلکه عناصر فعالیاند که در شکلگیری اندیشه، فرهنگ، روابط اجتماعی و حتی هویت انسان نقش دارند. به بیان سادهتر ما اشیا را میسازیم، اما اشیا نیز ما را شکل میدهند.
در نمایشگاه گروهی با عنوان « آن شیء دوستداشتنی» که در گالری شیدایی به نمایش درآمده، کیوریتور نازلی عباسی به موضوع اشیا پرداخته است. موضوعی که هر یک از هنرمندان حاضر در آن موضع خاصی نسبت به آن دارند. آرمان استپانیان، عبدی اسبقی، شادی اثنی عشری، علیرضا بیداری، حسین دنیاگرد راد، آرزو زرگر، علیرضا جاوید، مجتبا شعبانی، نازلی عباسی، مهتا معینی و امین منتظری با ارائه آثاری مشتمل بر اشیا درصدد بیان مواجه خود با شیء یا چیزی بی جان هستند. اما تعریف اشیا در این آثار، متفاوت از تعریفی از شیء به صِرف بیجانی آن است.
پیش از ورود به چگونگی مواجهه هنرمند نسبت به موضوع شیء بهتر است ابتدا به فلسفه و چیستی آن پرداخته شود؛ سنگ بنای فلسفه اشیا به این پرسش بنیادین میپردازد که اشیا چه جایگاهی در جهان اجتماعی و فرهنگی ما دارند؟ آیا فقط ابزارهایی در خدمت انسانند یا خودشان هم در ساختن جهان نقش دارند؟ در فلسفه یونان و قرون وسطی، اشیاء معمولا وابسته به انسان یا خدا تلقی میشدند، برای ارسطو، شی چیزیست حاوی صورت و ماده و برای دکارت، اشیاء صرفا چیزهای امتداددار بودند. در مجموع در دوره باستان شیء منفعل و انسان فاعل محسوب میشد.
اما در فلسفه مدرن و پدیدارشناسی، مارتین هایدگر در کتاب «هستی و زمان» نقطه عطفی ایجاد میکند. او بر این باور است که انسان همیشه در جهان اشیا زندگی میکند و رابطهاش با آنها صرفا شناختی نیست، بلکه زیستجهانی و وجودی است. همانطور که قلمو برای نقاش، فقط یک ابزار نیست بلکه بخشی از بودنِ اوست.
نظریهپردازان معاصر نیز اندیشه پیرامون شیء را بسط دادند؛ چنانچه برونو لاتور میگوید در هر جامعه، نه فقط انسانها بلکه اشیا هم کنشگرند، همانند یک تابلوی راهنمایی و رانندگی که قانون را به اجرا درمیآورد؛ پس عمل میکند. از این حیث، اشیا میانجیی هستند میان انسانها و نظامهای اجتماعی. بنابراین جامعه فقط از انسانها ساخته نشده بلکه ترکیبی از انسانها و اشیا است.
بیل براون نیز در «نظریه چیزها» میگوید: ما معمولا به اشیا توجه نمیکنیم، تا زمانی که از کار بیفتد یا مانعی ایجاد کند؛ آن لحظه است که شیء تبدیل به چیز میشود؛ یعنی چیزی که توجه و معنا را به خود جلب میکند. در واقع، اشیا حامل خاطره، احساس و تاریخاند؛ با آنها زندگی میکنیم و از طریقشان خود را تعریف میکنیم.
مجموعه «آن شیء دوستداشتنی» نیز دقیقا درصدد اهمیت بخشیدن به اشیایی است که ما هر روز با آنها زیست میکنیم، آنها به کمک ما میآیند و بخشی از تجربه ما میشوند بدون آنکه برای ما مهم و برجسته باشند، تا جایی که آنها را به دلایلی از دست بدهیم. فلسفه وجودی آثار هنری نیز همین است که کیوریتور و هنرمند موضوعی را از درون رویدادهای جمعی و فردی استخراج میکنند و با توجه به نظرگاه خویش به آن میپردازند و آن را برجسته میکنند و در نهایت در قالب یک نمایشگاه گروهی یا انفرادی در مکعب سفیدی به نام گالری به نمایش در میآورند و آن موضوع را به چالش میکشند. در اینجا نیز موضوعی همچون شیء که ابتدا بسیار ساده و شاید پیشپاافتاده به نظر بیاید توسط کیوریتور و هنرمندان به موضوعی مهم، قابل ملاحظه و مورد بحث بدل شده است.
جامعهشناسی اشیا/ چیزها (فلسفه اشیا) یکی از شاخههای نوپای اندیشه اجتماعی و فلسفی است که در قرن 21 اهمیت زیادی پیدا کرد. از دیدگاه فلسفه اشیا، چیزها یا حامل معنا هستند، یا حافظهمندند یا روابط اجتماعی را تنظیم میکنند. در میان آثار ارائه شده در مجموعه «آن شیء دوستداشتنی» اثری از علیرضا جاوید با عنوان «عشق راه خود را مییابد» را میتوان جزو آثار حافظهمند به حساب آورد چرا که او تصویر شمشیری را به نمایش درآورده که یادگار پدرش بوده است، پس این شی از ذهن یادآور هنرمند بر میآید. همچنین اثر آرمان استپانیان با عنوان «در نبودنت» و چیدمان آرزو زرگر با عنوان «یک جرعه خاطره داغ» که یک ماگ حاوی تصویر سایانوتایپ شدهی پاسپورت و رومیزی مشتمل بر چاپ مدارک سفر هنرمند است همگی در زمره اشیا حافظهمند قرار میگیرند. بهعلاوه نازلی عباسی با چیدمانی از پیوند بشقابهای گل سرخی و ثبت عکسهای قدیمی اعضای خانواده در مرکز بشقابها در قالب یک تصویر به وجه حافظهمند اشیا اشاره دارد.
برخی از اشیا نیز اگر هم از کار افتاده باشند هویت را میسازند. مانند اثر شادی اثنا عشری که در آن یک تلویزیون قدیمی، گاو صندوقی از کار افتاده و دیواری سالخورده به نمایش درآمده است و مجسمههای سنگی اثری از حسین دنیاگرد راد با عنوان «پلک» که به بازنمایی هویت اعضای خانواده او میپردازد. همچنین ویدئو-چیدمانی از امین منتظری با عنوان «مسلخ» نیز با به تصویر درآوردن یک چاقو در پس زمینههای متشکل از چسب زخمها نیز در میدان اشیا هویتمند، بازتعریف میشوند.
در این میان، مجتبا شعبانی با اثری با عنوان «اجلاد» و تکنیک چاپ اچینگ و کلاژ، عبدی اسبقی با اثری از مجموعه روزنامه پیچ و همینطور علیرضا بیداری نیز با یک نقاشی اشیا را در حوزه روابط اجتماعی تلقی و به تصویر کشیدهاند و اثری از مهتا معینی را نیز میتوان حامل معنا دانست، معنایی همچون یک گلدان یادگاری از دوست یا عزیزی که نماد مهر و پیوند دو سویهی خواستن است.
در نتیجه، اشیا دیگر صرفا مصنوعات مادی نیستند، بلکه عناصر فرهنگی و اجتماعی فعالی هستند و نمیتوان از آنها تنها به عنوان طبیعت بیجان یاد کرد. بنابراین فلسفهی اشیا با جامعهشناسی در چند نقطه تلاقی دارد؛ شیء به عنوان یک کنشگر در نظر گرفته میشود. در جایی اشیا حامل معنا و نشانههای فرهنگی میشوند و همچنین آنها حافظه جمعی را میسازند. فلسفهی اشیا ما را از نگاه انسانمحور بیرون میبرد و یادآور میشود که جهان اجتماعی فقط از انسانها ساخته نشده بلکه از اشیا، فضاها و فناوریهایی ساخته شده است که در زندگی ما دست به کنشگری میزنند.
بامگردی
سارا ساسانی





