تعادل خیال و تحلیل

رضی رضوی، از هنرمندان معاصر، در آثار خود با بهرهگیری از مدیوم طراحی، جهانی خلق کرده که در آن ذهن تحلیلگر و خیالپرداز در هم تنیدهاند. او با استفاده از عناصر علمی مانند اعداد، خطوط اندازهگیری، ساختاری منطقی را بنا مینهد که در تقابل با فرمهای آزاد و نامتعارف، به نوعی بازی ترازو و وزن وارونه بدل میشود. همهچیز در ظاهر وارونه است، اما در عمق، توازنی ظریف و تأملبرانگیز برقرار است. این تعادل، گاه در تضاد میان ساختار هندسی و فرمهای نامنظم کادر و فضای خاکستری نمود پیدا میکند؛ فضایی که بهنوعی بازتاب ذهن آزاد هنرمند است. سوژهها، از جمله فرمهایی چون سنگ، گاو، یا چهرهی انسانی، در ترکیب با فضاهای خالی و خطوط بافتدار، به تعادل بصری خاصی میرسند. تعادلی که نه بر اساس قواعد کلاسیک، بلکه بر پایه تجربههای انسانی و لایههای روانی شکل گرفته است. فضای خاکستری غالب در آثار، همراه با بافتهایی که یادآور کهنگی کاغذ و برشهای نامنظم لبهی کادر هستند، حسی از خاطره، گذشته، و حافظه را تداعی میکنند. این بینظمی ظاهری، در واقع کاملاً حسابشده است؛ شکل کادر با دقت طراحی شده و عناصر بصری در جای خود نشستهاند. حتی در مواردی، برش لبهی کادر به گونهای انجام شده که طرح چشم در امتداد آن قرار گرفته، بیآنکه از نگاه کاراکتر عبور کند. نوعی حفظ انسجام در دل آشفتگی. تسلط هنرمند بر ابزار مداد، در کنار ایجاد بافتهایی که گاه بهیکباره به تغییر در ثبت خطوط محیطی منجر میشوند، نشان از مهارتی دارد که میان کنترل و رهایی در نوسان است. در برخی نقاط، این خطوط به لایهای از روشنی و نظم تبدیل میشوند، بیآنکه انسجام کلی اثر از دست برود. این حرکت میان دقت و بیقراری، میان وضوح و ابهام، بخشی از زبان بصری رضویست که آثارش را از سطح تصویر به سطح تجربه ارتقا میدهد. تفسیر در آثار رضوی، در جهانی وارونه از موازنهی اجرام و اشیا شکل میگیرد. جهانی که در آن سنگهای عظیم گاه معلق در فضا هستند، بیآنکه وزنشان تعادل را برهم بزند. چهرهها در کنار هم قرار گرفتهاند، همچون انعکاسی از آینهها، گویی حافظهای چندلایه از انسانها در زمان. گاه یک گاو و اذونه، در نقطهای خاص از ترکیببندی ظاهر میشود، بیآنکه حضورش ساختار اثر را مختل کند؛ بلکه به آن معنا و عمق بیشتری میبخشد. آثار رضوی، روایتهایی از خاطرات فراموششده و گذر زمان را در خود دارند. فرمها بر لبهی هرم یا فضای ممنوعهای قرار میگیرند، جایی که تعادل در آستانه فروپاشیست، اما همچنان پابرجا باقی مانده. این ایستادگی، نمادیست از پایداری در دل بیثباتی، از حافظهای که در برابر فراموشی مقاومت میکند. تصاویر رضوی، مخاطب را به مشارکت دعوت میکنند. معنا در این آثار داده نمیشود، بلکه باید توسط بیننده کشف شود. هر اثر، بستریست برای تعامل، برای گفتوگو، برای مکاشفه. مخاطب نه صرفاً بیننده، بلکه همسخن است. کسی که با نگاه خود، معنا را از دل اثر بیرون میکشد و آن را کامل میکند.
بامطراحی
انیس تبرایی







