درباره‌ی آثار سعیده سعیدی

8

طبیعت بی‌جان و شور رنگ

در آثار سعیده سعیدی ترجمان بصری چیزی را می‌بینیم که می‌توان شور نامیداش. این شور با نمایش رنگ‌های تند و استفاده‌ی اغراق‌آمیز از رنگ قرمز هم‌نشینی دو عنصر بصری مهم تاریخ هنر را نشان می‌دهد: طبیعت بی‌جان و فیگور. اگر طبیعت بی‌جان‌ها تصویری از زمان جاری ارائه بدهند، فیگورها انگار از گذشته آمدند و فضای نقاشی‌ها را اشغال کرده‌اند. عناصر فیگوراتیو و طبیعت‌ بی‌جان در پیوندی غیرقابلِ تفکیک فضایی پرالتهاب و مملو از سوز و گداز را رقم زده‌اند. در تاریخ هنر طبیعت بی‌جان معمولا لحظه‌ای از حضور اشیا در زندگی روزمره را نشان می‌داد. این حضور در کارهای هنرمندانی چون پل سزان جریان هنر را به‌کلی دگرگون کرد و سبک‌های هنری متعددی از انشعابات آن به‌وجود آمد. آن‌چه طبیعت بی‌جان پل سزان را متمایز از طبیعت بی‌جان‌های پیشین می‌کرد، به‌ تصویر کشیدن متفاوت اشیاء در ترکیب‌بندی بود. اشیاء گویی حضوری ثابت نداشتند. او از قوانین کلاسیکِ نمایش بصری طبیعت‌بی‌جان عبور کرده بود و ذهنیت‌گرایی در آثارش طبیعت‌بی‌جان را از عینیت‌گرایی پیشین جدا کرده بود. در آثار سعیده سعیدی طبیعت‌ بی‌جان‌ها متاثر از سزان متفاوت از طبیعت‌ بی‌جان‌های کلاسیک به‌تصویر درآمدند و بیشتر به هنر مدرن نزدیک شده‌اند. ولی هم‌چنان عینیت‌گرایی در آن‌ها قابل مشاهده است. آن‌ها بیش‌تر به‌نمایش زمان حال شباهت دارند. ذهنیت‌گرایی موجود در آثار با استفاده از رنگ‌های تند و فیگورهای موجود در پس‌زمینه تقویت شده است. در این حالت نوعی اکسپرسیونیسم را می‌بینیم که جسورانه از رنگ استفاده کرده تا احساسات موجود بین فیگورها را به‌تصویر بکشد. در این حضور و هم‌نشینی طبیعت بی‌جان و فیگور، آن‌چه می‌بینیم، تلفیقی از حال و گذشته است. طبیعت بی‌جان خبر از حال می‌دهد و فیگورها حکایت از گذشته دارند. گذشته‌ای که وجود پیوندهایی عمیق را روایت می‌کند. پیوندهایی انسانی که در اوج شور و حرارت با حضور شبح‌وار و گاه مثل قاب عکس به‌خاطر ماندشان در ذهن را یادآور می‌شوند. این‌جا آن‌چه تداعی می‌شود شور است. شوری که با ترکیبی از طبیعت بی‌جان و فیگور فضای ملتهب اکپرسیونیستی را آفریده است.

بام‌گردی
هومن هنرمند

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.