بی‌ینال هنر بخارا

5

دستبافته نبرد نیک و شرّ خادم علی

هنر و ادب ایران‌زمین از ظرفیتی بی‌مانند برخوردار بوده که در تمامی اعصار می‌تواند منبعی بی‌انتها برای زایش و آفرینش آثار نو باشد. گرچه که بالندگی و پویایی این هنر و ادبیات به واسطه پیوندی است که میان این فرهنگ با آیین نیک و نیک‌اندیشان روزگاران برقرار شده. از این رو بازنمایی عناصر تصویری و نمادین و مبنای اندیشه‌ای آن، توقف ناپذیر است. بر این مبنا هنرمندانی همچون خادم علی در دوران معاصر با نگاه به میراث گذشته خود، خلق آثار هنری معاصر را پیش گرفته و تحت تاثیر عوامل گوناگونی، نظرگاه‌هایی متفاوت نسبت به هنر گذشته اتخاذ نموده است.

خادم علی، متولد ۱۹۷۸ کویته، پاکستان، در حال حاضر در سیدنی، استرالیا و کویته، پاکستان زندگی و فعالیت می‌کند. علی در رشته نقاشی مینیاتور کلاسیک در کالج ملی هنر در لاهور آموزش دیده است. خادم علی مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبا (MFA) خود را در سال ۲۰۱۶ از دانشگاه نیو ساوت ولز دریافت نمود. او به قومیت هزاره پاکستان و افغانستان تعلق دارد. آنان از جمله مردمان بخش مرکزی افغانستان هستند، جایی که در سال ۲۰۰۱ مجسمه‌های عظیم بودا مربوط به قرن ششم میلادی به دست فرقه متخاصم طالبان تخریب شد. شاهنامه که توسط پدربزرگ علی برای او خوانده می‌شد، اولین اولین درس‌های مصور او در تاریخ هنر بود.

آثار علی که سرشار از نقوش سنتی و معاصر از ارجاعات تاریخ هنر شرقی و غربی هستند، داستان‌هایی درباره فقدان میراث فرهنگی خود و ارزش‌های انسانی. آثار پیچیده علی داستان‌هایی از شیاطین و فرشتگان، فتح و جنگ را از دریچه جامعه هزاره تحت آزار و اذیت به تصویر می‌کشد. او در خلق آثار خود از عناصر تصویری و نشانه‌ای هنر نگارگری، خیالی‌نگاری و بیرق‌های ایرانی و گورکانی هند بهره برده است. آثار بافته شده و پرده‌های عریض و طویل او و همچنین تعدادی از نقاشی‌هایش، با فرهنگ، هنر، تاریخ و اندیشة زیستگاه خود، در ارتباطی معنادار قرار گرفته که نه‌تنها از لحاظ فنی و صوری، بلکه از نظر مفهومی نیز حائز اهمیت هستند.

علی در ابتدا به خلق آثار نقاشی شهرت یافت اما رفته رفته آثار محیطی که گاه به چیدمان مفهومی هم ختم می‌شدند، به کنش هنری او افزوده شد. این آثار جدید در قالب فرش و یا دست‌بافته‌های پارچه‌ای با ابعاد بزرگ، گاه عریض و گاه طویل، بازنمودی از تاریخ هنر نگارگری هند و ایران را در تلفیق با موضوعات استعماری و یا افراط‌گرایی و خشونت‌های قومی و مذهبی به تصویر می‌کشد. آثار تولیدی نیز همچون بیرق یا پرده‌هایی عریض و طویل، ‌روایت‌های گوناگون اما غالباً مرتبطی را با نگاه پسااستعمارگرایانه به مخاطب نمایش می‌دهند. این سبک از تصویرگری نیز مخاطب ایرانی را به یاد پرده‌های روایت‌گر نقاشی قهوه‌خانه‌ای و نقالی می‌اندازد که گاه در یک قاب‌، ده‌ها داستان و روایت را در ترکیب‌بندی خود گنجانده بودند و با صراحتی بی‌مانند به نقد و تقابل با شرارت و پلشتی‌های تمام ادوار تاریخ و حتی دوران معاصر خود می‌پرداختند. چونان که نقاش قهوه‌خانه‌ای، در میانه صحرای کربلا و در روز عاشورا، دشمنان دین و ملت را با لباس و ظواهر فرنگی قرن نوزدهمی به تصویر می‌کشیدند و در پی بیداری مردمان معاصر خود در برابر استعمار و استبداد بودند.

آخرین اثر خادم علی یک دست‌بافته تعاملی است که با طولی به اندازه 8 متر و عرض 5/4 متر به گفته هنرمند، بزرگ‌ترین دست‌بافته‌ای است که سراسر گلدوزی شده و دوزندگان هنرمند آن در افغانستان نیز برای تداوم این کار خود بدون نام این اثر را خلق نمودند. این اثر به همراه اثری کوچکتر در روزهای گذشته در شهر بخارا و برای برگذاری اولین بی‌ینال هنر بخارا، در کوچه‌های تاریخی آن و به سبک بیرق‌های ایرانی و غرب آسیا بر دیوارهای خشتی شهر به نمایش درآمده است.

شهر تاریخی و ثبت‌شده در فهرست یونسکو، بخارا، برای نخستین بار میزبان یک رخداد هنری معاصر در مقیاس بین‌المللی خواهد بود که از چشم‌انداز بازتعریف رابطة میراث فرهنگی و هنر معاصر شکل گرفته است؛ این برنامه که به عنوان بی‌ینال بخارا عرضه می‌شود، قرار است از ۵ سپتامبر تا ۲۰ نوامبر ۲۰۲۵ در بناها و فضاهای تاریخی شهر برگزار گردد و رسماً به عنوان یک پلتفرم تحول‌گرا در منطقة آسیای میانه معرفی شده است. ایدة محوریِ دورة نخست که با عنوان «التیام قلب‎های شکسته» Recipes for Broken Hearts) ) ارائه شده؛ رویکردی که تلاش می‌کند میانِ تجربة تاریخیِ شهر و زبان‌های معاصر هنر پیوندی فعال برقرار سازد. این انتخاب مفهومی نشانگر ارادة سازمان‌دهندگان برای فراتر رفتن از نمایشگاهی صرفاً شی‌محور به سمت تجربه‌های میان‌رشته‌ای و مشارکتی است که هم به میراث ملموس و ناملموس بخارا احترام می‌گذارد و هم آن را بازخوانی می‌کند.

برنامه‌ریزی و ساختار سازمانی بی‌ینال توسط بنیاد توسعة هنر و فرهنگ ازبکستان (ACDF) و با حمایت‌های محوریِ گایانه اومِرووا (Gayane Umerova)  انجام شده و تیمِ هنرگردان‌ها متشکل از افراد با تجربه در هنر معاصر جهان وظیفة طراحی رویداد را بر عهده داشته‌اند. از منظر خط‌ مشی فرهنگی، این بی‌ینال بخشی از برنامة بلندمدتِ دولت ازبکستان و کارگذاران فرهنگی آن است که برای بازخوانی نقش تاریخی بخارا و تبدیل آن به یکی از مراکز هنر معاصرِ خلاق در منطقه فراهم شده است.

ترکیب هنرمندان دعوت‌شده نشان از تلفیقِ محلی و جهانی دارد. بیش از هفتاد هنرمند و مشارکت‌کنندة ازبکی در کنار اسامی برجستة جهانی مانند آنتونی گورملی (Antony Gormley)، اِوا ژُسپن (Eva Jospin)، و واِئل شاوکی (Wael Shawky)، خادم علی و دیگر هنرمندان شناخته‌شده حضور دارند؛ این انتخاب‌ها هم اعتبار بین‌المللی به بدنة رویداد می‌بخشد و هم فرصت نمایش گسترده‌ای را برای خلاقیت‌های محلی فراهم می‌آورد. چنین ترکیبی از مشارکت و تعامل داخلی و بین‌المللی، یک خوانشِ متقابل را امکان‌پذیر می‌سازد؛ هنرمندان بین‌المللی با بسترِ تاریخی و کالبدیِ بخارا روبرو می‌شوند و هنرمندان محلی هم در برابر دیدگاه‌ها و فناوری‌ها و روایت‌های معاصر جهان قرار می‌گیرند، امکانی که می‌تواند به گفتگویی سازنده دربارهٔ معاصریت، هویت بومی و حافظه جمعی بینجامد.

از حیث مکان‌شناسی رویداد، بینال فضاهای مرمت‌شده و محلات تاریخیِ شهر را به صحنة نمایش بدل می‌کند. از بازارهای تاریخی و مدارس دینی تا میدان‌ها و کاروانسراها. به این ترتیب شهرِ بخارا به عنوان یک «نقشة معنایی-نمادین» در چیدمان و نمایش عمل می‌کند. البته این رویکرد چالشی میان حفاظت از میراث فرهنگی و لزومِ دسترسی به هنر و دیدگاه معاصر ایجاد می‌کند که نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و محافظه‌کارانه و نیز قواعدی برای جلوگیری آسیب‌های احتمالی به فضا و بارگذاری بیش از حدِ توریستی است. بنا به برنامه‌های مشخص شده، بی‌ینال بخارا تنها یک بستر برای نمایشِ آثار هنری نیست، بلکه بیانیه‌ها و گزارش‌ها از برنامه‌های میان‌رشته‌ای شامل آشپزیِ تجربی، کارگاه‌های صنایع‌دستیِ محلی، مراسمِ جمعی، گفت‌وگوها و پروژه‌های مشارکتی با جوامع محلی خبر می‌دهند.

در مقیاس منطقه‌ای و بین‌المللی، بی‌ینال بخارا ممکن است نقش یک کاتالیزور را برای برجسته‌سازی هنر معاصر آسیای میانه و انتقال این منطقه از یک منطقه میراث جهانی به محلی برای تولیدِ فرهنگی معاصر ایفا کند؛ اما به شرطی که تدابیر شفافِ مدیریتی، حفاظتِ میراث، سیاست‌های دسترسی و برنامه‌های آموزشی همراه با برنامه‌های محتوایی تعبیه شوند تا همگامی میان اقشار مختلف و نسل‌ها تضمین شود.

بر اساس اولین تصاویر منتشر شده از این اثر منحصر به فرد می‌توان نبردی اسطوره‌ای و نمادین را که همان نبرد سیمرغ و اژدها است، مشاهده نمود. کهن الگو ی سیمرغ و اژدها در اسطوره های ایران و چین جایگاهی ویژه، ولی متفاوت دارند؛ چنان که کهن الگو ی سیمرغ در اسطوره و روان ناخودآگاه ایرانی-اهورایی، پرورنده، امداد غیبی و راهنما، امّا کهن الگوی اژدها، اهریمنی و پلید است؛ درحالی که این فرایند در اسطوره و روان ناخودآگاه چینی متفاوت است. همچنین در نقوش فرش و قالی‌های ایرانی، خصوصاً فرش‌های دوران صفوی، حاوی روایاتی نمادین است که با الهام از اسطوره‌های ملی در متن و حاشیه قالی‌ها به زیبایی به تصویر کشیده شده‌اند. نزاع سیمرغ و اژدها نیز یکی از این نقوش پر تکراری است که به شکل گرفت وگیر و در هیات تقابل رخ نموده است. بازنمود نمادین هر یک از این دو اسطوره شامل شاخصه‌هایی چون نمادهای اهورایی و اهریمنی، نیکی و شر، زمین و آسمان، تیرگی و روشنایی، مرگ و زندگی و روح و نفس است که با الوهیت بخشی به اسطوره‌های بومی و در نظرگرفتن مواردی چون تکرار، بسامد و اصالت در دیده می‌شوند. ریشه اصلی این نزاع, بیانگر مفهوم خیر و شرّ برخاسته از تقابل اهورایی و اهریمنی این دو اسطوره و تاثیر رویکرد آیینی در شکل گیری این نزاع است. نزاعی که در آن، اهریمن با نماد مار و اژدها در حال ستیز با آیین تازه‌ای به نام «مهر» با نماد سیمرغ است. بر این پایه و با توجه به آثار گذشته خادم علی – که خود مقاله‌ای جداگانه برای تحلیل آن‌ها می‌طلبد- واضح است که او نیز در پی نمایشی عظیم و نمادینی از نبرد خیر و شرّ و نیکی و پلیدی در جهان هنر معاصر و در پیوند با حافظه تاریخی سرزمینی تاریخی و پارسی بوده است. همچنین مطالب منتشر شده از این اثر نیز تحلیل فوق را تایید می‌نماید: «خادم علی با الهام از تاریخ و اشعار حماسی فارسی که تاریخ بخارا را با میراث خود پیوند می‌دهد، با همکاری سنجر نظروف، هنرمند گلدوزی و گلدوزی‌های افغان (که برای ادامه‌ی هنرشان ناشناس باقی مانده‌اند) یک پرده‌ی منقوش دو قسمتی عظیم خلق نموده است. این پرده با فلزکاری درخشانی که با شعری از سعید کمالوف آهنگر و اشعار رودکی شاعر افسانه‌ای که عطر باد در بخارا در قرن دهم را توصیف کرده، تزئین شده است و به دیوار متصل گردیده. این اثر داستان سیمرغ، پرنده‌ی افسانه‌ای خیرخواهی را روایت می‌کند که بارها مردم را از نابودی جهان محافظت کرده و تاریخ بشریت را از برخی از عمیق‌ترین گونه‌های دل‌شکستگی قابل تصور، عبور داده است.  به گفته‌ی این هنرمند، «روزی کسی از مرد خردمندی پرسید… که آیا تا به حال فقط یک سیمرغ وجود داشته است؟ او پاسخ داد: «بله، برای کسانی که نمی‌دانند. اما هر دوره‌ای سیمرغ خودش را دارد. پس از از دست دادن مادرم، کم‌کم او را در سیمرغ دیدم، التیام‌بخش قلب‌های شکسته، حضوری که درد اشتیاق را تسکین می‌دهد، و مادری که در سکوت بازمی‌گردد»».

در نگاه منتقدین هنری این اثر خادم علی با تکیه بر میراث قوم هزاره و ظلم‌های روا داشته به آن قوم، نگارگری ایرانی و سوزن‌دوزی بستری را برای پرداختن به نبر خیر و شرّ، آوارگی و شکنندگی حافظه فرهنگی، بازآفرینی می‌کند. در این دیدگاه اثر او اشارات اسطوره‌ای و مبارزات معاصر را در هم می‌آمیزد و نمادهای فقدان را به روایت‌هایی از تاب‌آوری تبدیل می‌کند.

بی‌ینال «Recipes for Broken Hearts» در بخارا ۲۰۲۵، تجربه‌ای فراتر از نمایشگاه هنری است؛ پلتفرمی میان‌رشته‌ای برای اتصال تجارب، درمان روحی و بازشناسی سایت‌ها و مناطق فرهنگی. این رویداد نه فقط در هنر، که در بازشناسی فرهنگ، معماری، غذا و خاطره تاریخی بخارا موثر بوده و برای پژوهش‌های آینده در زمینه موزه‌داری، معماری شهری، هنر تعاملی و مشارکتی بین‌رشته‌ای و رزیدنسی‌های جهانی منبع الهام‌ بخشی خواهد بود. امید که بتوان روزی را تصور نمود که در دو سوی مرزهای نمادین ایران فرهنگی، بالندگی و بازآفرینی هنر و فرهنگ این سرزمین را به زبانی معاصر نظاره کرد.

بام نقدونظر
مهدی بخشی‌پور مقدم

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.