در بطن زمین و آسمان

در تحلیل اسطورهشناختی متاثر از روانکاوی آسمان منبع آفرینش است و زمین محل زایش. آنچه میان این دوست شامل انسان، حیوان و غیره از پیوند زمین و آسمان بهوجود آمده است. این شکل از خلق و پیدایش را در بهترین حالت میتوان در جاری شدن باران و باروری زمین بعد از آن دید. فیگورهای نقاشیهای افشین باقری (اعم از انسان، حیوان و موجودات عجیب دیگر) در فضایی معلّق میان زمین و آسمان قرار دارند. در اکثر این کارها خط آسمان مشخص است و در زمین معمولاً آب جریان دارد. این شکلی از روایت خلقت اسطورهای است، اساطیری ماقبل پیدایش تاریخ، جایی که زمین و آسمان بر جهان حکومت میکردند. در این شکل خلقت بهوجود آمدن هرچیز در گرو آمیزش زمین و آسمان بود. فیگورهای نقاشیهای افشین باقری معلق میان آسمان و زمین در حال متولد شدنند. فضای میان زمین و آسمان را میشود چون زهدانی در نظر گرفت که عناصر فیگوراتیو متعدد در آن زاده میشوند. این تولد و زایش گاه نیمهکاره رها شده. لذا فیگورها نیز کامل نشدند. آنها نیمهکاره و غیرکامل بهوجود آمدند. این نوع از ترکیببندی عناصر تصویری بهزیبایی ترجمانی تصویری از اندیشهی اسطورهای (بهخصوص اسطورهی خلقت و آفرینش) را بهنمایش میگذارد. در این ترجمان تصویری میشود رد پای مطالعهی هنرمند دربارهی اسطوره را در نقاشیهایش پیدا کرد. ترکیببندی و جایگذاری فیگورها در آثار افشین باقری راه را برای خوانش تصویری آثارش همچون صحنهای پرازدحام باز میکند که از پیوند زمین و آسمان بهوجود آمده. این شکل پیوند و تأثیرگذاری آسمان و زمین بر انسان برای انسان بدوی ویژگیای حقیقی و قابل اتکا بود. انسان در شکل تمدننیافتهاش اعتقاد داشت نیروهای طبیعی کیفیاتی انسانی دارند و چه در ابتدا و در زمان خلقت و چه بعد از آن مستقیما بر زندگی زمینیان تأثیر میگذارند. اگر فیگورها را از این منظر ببینیم آنها در نقطهی کانونی تأثیرگذاری مهمترین عناصر طبیعی یعنی زمین و آسمان هستند. این شکل خوانش تصویری مفاهیم اسطورهشناختی و روانکاوانه را به شکلها و فرمهایی در میآورد که بیشتر توسط مخاطب احساس میشوند تا اینکه موبهمو برای او دیکته شوند. مخاطب میتواند در کارهای هنرمندانی مثل افشین باقری درکی تصویری از زندگی در زمانهای پیدا کند که اسطوره حاکمیتی تمام و کمال داشته است. از این دریچه اگر قائل بهوجود اندیشهی اساطیری در ناخودآگاه انسان باشیم، کارهای افشین باقری متمرکز بر تأثیر گذاشتن بر ناخودآگاهی و زنده شدن احساس نزدیکی به اندیشهی اسطورهای در ساحتی از ذهن انسان دارند که همچنان زنده است. اگرچه قدرت سابق آن از دست رفته و برای او مثل انسان بدوی وضعیتی حقیقی و قابل اتکا ندارد، بلکه بیشتر داستان آفرینش به زبان مصور است.
بامگردی
هومن هنرمند








