درباره آثار وحید چمانی

3

بازآفرینی تاریک تاریخ معاصر

وحید چمانی، از هنرمندان معاصر، در آثار طراحی خود به بازنمایی دوران تاریک از هول و ترس در زندگی انسان می‌پردازد؛ دورانی که در آن، ماهیت انسان‌ها دچار دگردیسی شده و به چهره‌هایی شکاف‌خورده، بی‌بدن و گاه با لبخندهایی هراس‌انگیز تبدیل شده‌اند. گاهی صورتک‌هایی را می‌بینیم که بر نیزه‌ها آویخته شده‌اند و با نگاهی گم‌شده در تاریکی، همچنان نظاره‌گرند. استفاده از بافت مداد یا ذغال، همراه با تاش‌های سریع و روان، به‌خوبی حالات ناپایدار روانی و تنش درونی شخصیت‌ها را بازتاب می‌دهد. در این میان، حیواناتی با ساختاری شبیه به اسکلت جمجمه در حرکت‌اند؛ گویی با ریسمانی به یکدیگر پیوند خورده‌اند. در میانه این ریسمان، چند آویز زینتی دیده می‌شود که حال‌وهوایی نمادین و رازآلود به اثر می‌بخشند.

در برخی از آثار چمانی می‌توان ردپای زبان بصری لوسیو فونتانا را نیز دید؛ با این تفاوت که اگر فونتانا با برش‌های سطح بوم، به سوی فضایی متافیزیکی و نامرئی راه می‌گشود، چمانی شکاف‌ها را در چهره‌ها، اندام‌ها و ساختار روانی انسان ایجاد می‌کند. شکاف‌هایی که زاینده‌اند؛ موجوداتی نو و بی‌قرار از دل فروپاشی درونی می‌زایند و جهانی ترسیم می‌کنند که در آن، فروپاشی هویت و اضطراب هستی‌شناختی به امری روزمره بدل شده است. شکاف‌ها در آثار چمانی تنها نشانه‌ای از گسیختگی نیستند، بلکه بستری‌ برای زایش موجوداتی نوظهورند؛ موجوداتی که در نتیجه فشارهای اجتماعی و فروپاشی‌های روانی، به شکلی هیولایی و ناآشنا متولد شده‌اند. این دگردیسی، نه صرفا فیزیکی، بلکه نمودی از بحران‌های هویتی و روانی انسان معاصر است.

نوع دفورماسیون در آثار چمانی، به‌ویژه در کشیدگی اغراق‌آمیز و نازک شدن پاها و دست‌ها، بدن‌هایی شکننده و ناپایدار را به تصویر می‌کشد؛ گویی این اندام‌ها در حال فرسایش یا محو شدن در مواجهه با فشار بیرونی‌اند. تکرار لبه‌های تیز و زاویه‌دار نیز، همچون تیغه‌ای برنده و خطرناک، حسی از تهدید و آسیب را در فضای اثر جاری می‌سازد. این عناصر، نه‌تنها به لحاظ بصری ناآرام‌اند، بلکه به‌طرز نمادینی، بیانگر خشونت پنهانی‌اند که در بطن روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی نهفته است. در بسیاری از طراحی‌های چمانی، خبری از ترکیب‌بندی کلاسیک و چندلایه نیست؛ کاراکترها به‌صورت تک‌پیکره‌هایی ایزوله و تنها، در فضایی خالی یا بی‌زمینه ظاهر می‌شوند. این حذف عناصر پیرامونی، نه از سر سادگی، بلکه نوعی تاکید بر درون‌گرایی و انزوای وجودی‌ست. چهره‌ها و بدن‌های دفرمه، بی‌پشتوانه و بی‌زمین، معلق‌اند؛ گویی در فضایی خنثی اما سنگین، گرفتار شده‌اند. نبود ارتباط میان عناصر، و تاکید بر فردیت آسیب‌دیده، خود به بی‌زمانی و بی‌مکانی اثر دامن می‌زند؛ جهانی که در آن، تنها چیزی که باقی مانده، خودِ زخم‌خورده‌ی انسان است.

آثار او با فضایی تیره، وهم‌انگیز و مالامال از اضطراب، مخاطب را وارد جهانی از تردید، بی‌ثباتی و گسست ادراکی می‌کنند؛ گویی تماشاگر نه تنها ناظر، بلکه جزئی از این کابوس بصری‌ است.

علاوه بر اینکه چمانی در آثار خود به بازنمایی شخصیت‌ها و دنیای درونی آن‌ها پرداخته، نوع تزئینات، کاراکترها و فضا به‌طور خاص به تاریکی‌های دوران قاجار اشاره دارد، اما با زبان معاصر و متفاوتی. استفاده از جزئیات و تزئینات برجسته‌ای که به دوران قاجار تعلق دارند، در کنار طراحی‌های دفورمه و شخصیت‌های بی‌بدن، به‌طور ضمنی دنیای اجتماعی و روانی آن دوران را با زبان بصری جدید بازتاب می‌دهد. این نگاه معاصر به گذشته، به‌ویژه بر تاریکی‌ها، سرکوب‌ها و فشارهای روانی آن دوره تاکید دارد، در حالی که در آن زمان، هویت‌ها و انسان‌ها در چنبره‌ی ساختارهای اجتماعی و سنتی گرفتار بودند. به‌این‌ترتیب، چمانی به‌جای بازسازی صرف تاریخ، به درک جدیدی از آن و بازآفرینی معاصر آن تاریکی‌ها دست می‌زند.

بام طراحی
انیس تبرایی

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.