هنر و مرگ در آثار شنک

9
هنر و مرگ در آثار شنک

بازتاب احساسات انسانی از طریق حیوانات

چرا این نقاشی گمنام قرن نوزدهم از گوسفندان دوباره مورد توجه قرار گرفته است؟
این نقاشی با عنوان «اضطراب» که توسط آگوست فریدریش شنک خلق شده، پیش‌تر چندان شناخته‌شده نبود، اما به لطف شبکه‌های اجتماعی توجه تازه‌ای به آن جلب شده است.

در طول سال گذشته، یک نقاشی نسبتاً گمنام از قرن نوزدهم، اثر یک هنرمند کمتر شناخته‌شده فرانسوی-آلمانی، توجه کاربران شبکه‌های اجتماعی را به خود جلب کرده است. این نقاشی به‌خاطر به تصویر کشیدن صحنه‌ای منحصربه‌فرد، دراماتیک و ویرانگر، بینندگان را مجذوب خود کرده است.

این نقاشی که به‌درستی «اضطراب» (حدود ۱۸۷۶) نام‌گذاری شده است، یک منظره برفی را به تصویر می‌کشد که در آن یک میش بر بالای بدن بی‌جان بره خود ایستاده و در حالی که نفسش در هوای سرد معلق مانده، به آسمان ابری ناله می‌کند. ردی کمرنگ از خون از دهان بره جاری شده است. دور تا دور مادر و فرزند، گروهی از کلاغ‌ها حلقه زده‌اند که به نظر می‌رسد به شکلی تهدیدآمیز منتظر فرصتی برای حمله به جسد بره هستند.

خالق این صحنه تأثیرگذار آگوست فریدریش شنک (۱۸۲۸–۱۹۰۱) است، هنرمندی که در زمان خود بیشتر به‌خاطر نقاشی‌های منظره و حیوانات، به‌ویژه گوسفندان، شناخته می‌شد. شنک اهل شهر گلوک‌اشتات بود؛ شهری که در آن زمان تحت کنترل دانمارک قرار داشت و امروزه بخشی از آلمان است. او در سال‌های اولیه حرفه خود با کار و مطالعه در زمینه شراب‌سازی، فرصت سفرهای گسترده در سراسر اروپا را پیدا کرد. در نهایت، او در پاریس ساکن شد و تمام وقت خود را به نقاشی اختصاص داد.

شنک، که شاگرد لئون کوگنیه، استاد برجسته مدرسه هنرهای زیبا (École des Beaux-Arts) و از مدافعان برجسته سبک آکادمیک بود، برای اولین بار در نمایشگاه جهانی ۱۸۵۵ آثار خود را به نمایش عمومی گذاشت. او به‌سرعت شهرتی برای ترکیب‌بندی‌های حیوانی خود کسب کرد؛ ژانری از نقاشی که در قرون ۱۸ و ۱۹ بسیار محبوب بود.

برخلاف بسیاری از هم‌عصرانش که در نقاشی از حیوانات تخصص داشتند، مانند ادوین لندسیِر (۱۸۰۲–۱۸۷۳) یا روزا بونور (۱۸۲۲–۱۸۹۹)، که آثارشان عمدتاً بر خود حیوانات متمرکز بود، شنک اغلب از حیوانات به‌عنوان عناصر ترکیب‌بندی برای روایت داستان‌های بزرگ‌تر استفاده می‌کرد. داستان‌هایی که اغلب سرشار از درام و لحظات مرگ و زندگی هستند. بخش قابل توجهی از آثار او شامل گله‌های گوسفند است که در حال عبور از زمین‌ها و شرایط آب‌و‌هوایی سخت هستند، در حالی که پشمشان با برف پوشیده شده و در ترس و اضطراب به یکدیگر نزدیک می‌شوند. گاهی نیز در کنار گوسفندان، تصویر چوپان یا سگ گله‌ای دیده می‌شود که خود در حال مبارزه با طبیعت خشن است.

از میان تمام آثار شنک، «اضطراب» همچنان مشهورترین نقاشی او باقی مانده است. این اثر در سال ۱۸۸۰ توسط گالری ملی ویکتوریا در ملبورن، استرالیا خریداری شد و یکی از اولین آثار این موزه به شمار می‌رود. از میان بیش از ۷۶ هزار اثر موجود در مجموعه موزه، این نقاشی در سال ۱۹۰۶ و دوباره در سال ۲۰۱۱ جزو پنج اثر محبوب قرار گرفت. در شبکه اجتماعی تیک‌تاک نیز ویدئوهای کاربران از این اثر میلیون‌ها لایک به دست آورده است.

جذابیت «اضطراب» تا حد زیادی به توانایی این نقاشی در انتقال طیفی از احساسات عمیق انسانی بازمی‌گردد، با وجود اینکه در آن تنها حیوانات به تصویر کشیده شده‌اند. ناامیدی، اندوه، ترس و البته اضطراب، روایت مختصر اما دلخراش این اثر، بیش از یک قرن پس از خلق آن، همچنان با مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند.

چندین اثر کمتر شناخته‌شده دیگر از شنک نیز مهارت او را در بیان احساسات از طریق حیوانات برجسته می‌کنند. نزدیک به یک دهه پس از «اضطراب»، او اثری با عنوان «یتیم، یادگار اوورنی» (۱۸۸۵) خلق کرد که به نوعی نقطه مقابل اثر پیشینش محسوب می‌شود. این اثر، ضربه احساسی‌ای شبیه به صحنه آغازین فیلم «بامبی» (۱۹۴۲) از دیزنی وارد می‌کند: یک بره ترسان در کنار بدن بی‌جان مادرش با وحشت به اطراف خیره شده است. پوزه کوچک بره کمی باز است، شاید در حال ناله‌ای که فقط کلاغ‌های مراقب نشسته روی حصار ناهموار پشت سرش می‌توانند بشنوند. رگه‌ای از رنگ قرمز که از دهان میش مادر بر روی برف جاری شده، تنها عنصر رنگی در ترکیب‌بندی تاریک و خنثی این اثر است.

با نگاهی به دوران ابتدایی فعالیت شنک، وحشت‌های احساسی بیشتری را می‌توان در اثری مانند «الاغی که گرگ او را غافلگیر کرده است» (حدود ۱۸۶۰–۱۸۷۰) یافت. در این نقاشی، یک الاغ در زیر بوته‌زار با افسارش گرفتار شده است، در حالی که در پس‌زمینه سایه مبهم گرگی در کمین دیده می‌شود. حس وحشت و هراس به‌وضوح در این اثر قابل لمس است، چرا که الاغ در تلاشی بی‌نتیجه برای رهایی نشان داده شده است.

هرچند اطلاعات اندکی درباره زندگی شخصی شنک در دست است، اما بررسی زمینه تاریخی می‌تواند برخی از الهامات احتمالی او را روشن کند.

شنک در فرانسه قرن نوزدهم فعالیت می‌کرد؛ دورانی که بعدها «دوران زیبا» (Belle Époque) نام گرفت. این دوره، ترکیبی از خوش‌بینی ناشی از انقلاب صنعتی و پیشرفت‌های فرهنگی و علمی بود که با علاقه‌ای شدید به مرگ و مفاهیم مرتبط با آن همراه شد. زیورآلات سوگواری مد روز بودند و سردخانه‌های پاریس به‌عنوان جاذبه‌های عمومی محبوبیت داشتند.

در مورد علاقه به حیوانات، تد گات، متصدی گالری ملی ویکتوریا، پیشنهاد کرده است که آثار چارلز داروین، به‌ویژه «خاستگاه انواع» (۱۸۵۹) و «بیان احساسات در انسان و حیوان» (۱۸۷۲)، دیدگاه جدیدی را درباره تجربیات احساسی مشابه انسان‌ها و حیوانات ارائه کردند.

هرچند این گرایش‌های معاصر می‌توانند شهرت اولیه آثار شنک را توضیح دهند، محبوبیت مداوم آثار او نشان‌دهنده اهمیت همیشگی ارتباط احساسی در یک اثر هنری است. غم تراژیک موجود در «اضطراب» به‌وضوح توانسته است مخاطبان معاصر را عمیقاً تحت تأثیر قرار دهد.

منبع مقاله: artnet.com

لینک اصلی مقاله

#بام_نقاشی #بام_خبر

تهیه و تنظیم متن: شیما طاهری پارسا

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.