فریدون شهبازیان درگذشت
جوانتر که بودم، ساعتها غرق طراحی میشدم و همیشه یک نوارِ کاست بود که کنارم میچرخید: کاشفان فروتن شوکران. صدای احمد شاملو که شعرها را مثل ضربههای محکم قلم روی بوم میخواند و موسیقی فریدون شهبازیان که انگار نفس طراحیهایم بود. آن لحظات چیزی فراتر از یک اتفاق ساده بود؛ ترکیبی از شعر، صدا و موسیقی که راهبر دستم میشد و توی هر خط و سایهای که میکشیدم جاری میشد.
هر وقت شاملو با آن صدای سنگینش از “وارطان” میگفت، انگار نیروی عجیبی به من اضافه میشد. موسیقی شهبازیان، آن لایه نرمی بود که به همه چیز آرامش میداد. طرحهایم بدون آن نوار انگار ناقص بودند.
حالا که امروز شنیدم فریدون شهبازیان از بین ما رفته، دوباره برگشتم به همان روزها، به لحظههایی که صدای او و شاملو در گوشم بود و دستم طرح میزد. حس میکنم تکهای از آن روزهای خاص با رفتن شهبازیان خاموش شد.
آنها درحال رفتناند و ما جایگزینی برای آنها نداریم.
یادش گرامی