در زادروز مارک شاگال
«شان هنرمند در وظیفه اوست که حس شگفتی را در جهان بیدار نگه دارد.»
یکی از بزرگترین هنرمندان فیگوراتیو قرن بیستم، مارک شاگال، نقاش، چاپگر و طراح روستبار است. آثار او جهان را با سادگی رویایی و تلفیقی از خیال و خاطره به تصویر میکشد. نگاه انسانی و تخیل غنی وی، نقاشیهایش را سرشار از عواطف عمیق انسانی کرده است. آثار رنگارنگ شاگال پر از نقش و نگارها و پیکرهایی در حالات نمادین است که حکایت از معنای زندگی دارد.
تولد و تحصیلات
مارک شاگال هفتم ژوئیه 1887 در یک خانواده یهودی در شهر ویتبسک روسیه (بلاروس کنونی) به دنیا آمد. او در یک مدرسه سنتی یهودی و یک دبیرستان روسی تحصیل کرد و در سال 1907 به سنت پترزبورگ نقل مکان کرد و آنجا ادامه تحصیل داد. در ماه مه 1911، شاگال به پاریس رفت و در آکادمی دلاپاله ثبت نام کرد و در استودیویی در مونپارناس مستقر شد و با دیگر هنرمندان مهاجر یهودی از جمله مودیلیانی و سوتین آشنا شد. در همان سال تحت تاثیر آثار امپرسیونیستی و فوویستی که در موزهها و گالریهای پاریس میدید، از پالت معمولاً تاریکی که در خانه استفاده میکرد، دست کشید.
اولین نمایشگاه
در سال 1914، اولین نمایشگاه انفرادی او در گالری اشتورم برلین برگزار شد و مورد اقبال محافل اکسپرسیونیست آلمان واقع شد. وقوع جنگ جهانی اول مانع از بازگشت او به پاریس شد. در سال 1915 با بلا روزنفلد، دختر یک تاجر ثروتمند ویتبسک ازدواج کرد که در تعداد زیادی از کارهای او به طور مشخصی حضور دارد. شاگال اغلب از نقش حیوانات برای اهداف نمادین در نقاشیهای رویایی خود استفاده میکرد و جنبههایی از سنت فرانسوی را با فرهنگ فولکلور روسی و نقوش یهودی گرد هم میآورد. برای او، زادگاهش ویتبسک، شهر افسانهها و رویاها بود و تا زمان مرگش از آن یاد میکرد.
او که دنیای خیالی را با زندگی پیوند داده بود، در پاسخ به اینکه چرا و درباره چه چیزی نقاشی میکند، میگوید: «هرچه برای توضیح خودم و دیگران در مورد کارم توضیح دهم، آزاردهنده و بیهوده است. نقاشی دلیل وجودی و زندگی من است. این تمام چیزی است که باید گفت.»
عناصر و ویژگی آثار
گرایش به سبکهایی چون فوویسم، کوبیسم و اکسپرسیونیسم در دورههای کار وی دیده میشود. او با تلفیقی از اینها به بیان نمادین خود دست یافت. عناصر فیگوراتیو کارهایش اغلب عجیب و غریب و وارونه و پراکنده روی بوم مینشینند و جلوهای ایجاد میکنند که گاهی شبیه مونتاژ فیلم است و انگار برشی از یک روایت خیالی را نشان میدهد. شاگال همچنین خلق صحنههایی همراه با تصاویر فانتزی را مورد توجه قرار میدهد. نقوش و عناصری در بسیاری از آثارش تکرار شدهاند؛ پیکرهای شناور، گلهای آراسته، عاشقان، ماه هلالی شکل، خر آبی رنگی که به گفته خودش نمادی از خود اوست، همه در آثار تکرار میشوند. او میگوید: «من از گاوها، شیردوشها، خروسها و غیره به عنوان الگوی تصویری زیاد استفاده کردهام، زیرا این عناصر که نمود زنده بودن هستند، تاثیر عمیقی بر حافظه بصری من گذاشتهاند. او علاوه بر نقاشی، به شکل گسترده به حکاکی و چاپ دستی پرداخته و همچنین سنگنگارههای متعددی نیز ساخته است.
از نقاشی تا طراحی صحنه
شاگال در ابتدا مشتاق و همسو با انقلاب اکتبر 1917 روسیه بود. او نماینده هنر در ویتبسک شد و پروژههای بلندپروازانهای را برای آکادمی و موزه هنر محلی آغاز کرد، اما پس از دو سال و نیم فعالیت جدی و نزاعهای زیباییشناختی و سیاسی بسیار با اعضای هیات علمی آکادمی هنر ویتبسک، از ادامه کار منصرف شد و به مسکو نقل مکان کرد. آنجا او برای مدتی توجه خود را به صحنه تئاتر معطوف کرد و به طراحی صحنهها و لباسهای نمایشنامههای شولم آلیکم، نویسنده یهودی مشغول شد. او همچنین چندین نقاشی دیواری برای تئاتر کامرنی کشید.
فرار از جنگ
در سال 1923 شاگال به پاریس بازگشت و تا سال 1940 در آنجا ماند. او در سال 1931 از فلسطین بازدید کرد. پس از اشغال آلمان در ماه مه 1940، شاگال و همسرش بلا در “ویشی” فرانسه ساکن شدند و تا یک سال بعد که با کمک آلفرد بار، از دستاندرکاران موزه هنر مدرن نیویورک که نام شاگال را در فهرست هنرمندان و روشنفکران برجسته در معرض خطر اضافه کرده بود، به همراه چند تن دیگر به آمریک فرار کردند. آنها به نیویورک پناه بردند و شاگال تا پایان جنگ آنجا ماند. پس از مرگ ناگهانی بلا در سپتامبر 1944، شاگال در ماتم فرو رفت و از نقاشی دست کشید تا اینکه در آوریل بعد، زمانی که اخبار مربوط به هولکاوست در فیلمهای خبری به طور گسترده پخش میشد، هنرش او را وادار به واکنش کرد. در سال 1946 در یک بازنگری بزرگ، نمایشگاهی از آثارش در موزه هنر مدرن برگزار شد. او دو سال دیگر در آمریکا ماند و سپس در سال 1948 به فرانسه بازگشت.
نقاشی گنبد اپرای پاریس
کار مارک شاگال در نقاشی زیر گنبد اپرای پاریس فصلی جذاب در تاریخ هنر و معماری است. این فضا که به طور رسمی به عنوان کاخ گارنیه شناخته میشود، یک شاهکار معماری و یک نماد فرهنگی در قلب پاریس است. این خانه اپرا که توسط شارل گارنیه (Charles Garnier) طراحی و در سال 1875 افتتاح شد، نمونهای باشکوه از معماری هنرهای زیبا است که با تزیینات مجلل، عظمت و توجه دقیق به جزییات شناخته میشود. نمای بیرونی با مجسمهها، ستونها و یک پلکان بزرگ آراسته شده، در حالی که فضای داخلی دارای یک سالن مجلل با یک لوستر خیرهکننده و نقاشیهای دیواری و سقفی چشمگیر است. اپرای پاریس که به اپرای گارنیه نیز معروف است، یکی از نقطههای کانونی زندگی فرهنگی پاریس و میزبان اپراها، بالههای مشهوری بوده است. تاریخ غنی، معماری زیبا و اهمیت هنری آن را به نمادی از میراث فرهنگی ماندگار فرانسه تبدیل کرده است.
مخالفت با شاگال
در سال 1963، آندره مالرو، وزیر فرهنگ وقت فرانسه، پیشنهاد داد که یک نقاشی سقفی در این ساختمان تاریخی طراحی و اجرا شود. شاگال که به خاطر آثار رویایی و نمادین خود شهرت داشت، برای این پروژه بلندپروازانه انتخاب شد. این انتخاب، مخالفت محافل محافظهکار فرانسه و دیگر کشورها را در پی داشت. لسآنجلس تایمز نوشت: «گویی وزیر مالرو دستور داده که برج ایفل را صورتی رنگ کنند.» واکنش روزنامه فیگارو معمولی بود و نوشت: «بسیار بدسلیقگی به نظر میرسد که کار و توانایی بینظیر مارک شاگال را زیر سوال ببریم، اما این استعداد، که به شدت تحت تأثیر ذائقه دهه 1920 قرار گرفته است، حتما با نقوش سنگی و تزیینات کاخ گارنیه در تضاد خواهد بود.» بسیاری با این عقیده همسو بودند که بین ترکیب مجلل طلایی و مرمرین سالن اپرا و سبک رها و رنگارنگ مارک شاگال شکافی وجود داشت. اما برخی دیگر پا را فراتر گذاشتند و از اینکه شخصی از گتوی روسیه با انگشتان خود میراث ملی فرانسه را لمس کند، عصبانی بودند.
تلفیق و تایید
در هر حال مارک شاگال و دستیارش کار را به سرانجام رساندند. موضوع نقاشی مارک شاگال در گنبد اپرای گارنیه، جشنی از دنیای موسیقی، رقص و هنرهای نمایشی است. این هنرمند این فرصت را پذیرفت و فضا را با ترکیب متمایز رنگها و ترکیببندیهای خیالی خود متحول کرد. او این کار را با اشتیاق فراوان آغاز کرد و شاهکاری به مساحت 560 متر مربع ساخت که به یکی از بزرگترین و مشهورترین آثار او تبدیل شد. کار شاگال در این مجموعه اثری فریبنده از نوآوری هنری در محدوده عظمت تاریخی است. رنگهای زنده و فرمهای تخیلی اثر وی در کنار عناصر پیشین این بنا، فضای خیرهکننده ایجاد کردند. این تعامل پویا بین سنت و هنر آوانگارد، تجربه زیباییشناختی را ارتقا داده و بینندگان را دعوت میکند تا همزیستی هماهنگ دو دنیای هنری متمایز و در عین حال مکمل را در بنای نمادین پاریس درک کنند.
این نقاشی که در طول هشت ماه در استودیوهای مختلف پاریس تکمیل شد، یادبودی است برای گرامیداشت آهنگسازان، بازیگران و رقصندگان مختلف. این اثر به سرعت نظر افرادی را که در ابتدا با آن بسیار مخالف بودند به خود جلب کرد و به معیاری برای ادغام مدرنیسم و سنت در بناهای تاریخی فرانسه تبدیل شد. سقف شاگال اکنون یکی از محبوبترین جاذبههای اپرای گارنیه است.
میراث در موزهها
مارک شاگال بیست و هشتم مارس 1985 در سن پل دوون فرانسه درگذشت. موزه ملی مارک شاگال در نیس قرار دارد و آثار وی در مجموعههای بینالمللی در سرتاسر جهان از جمله موزه هنر مدرن نیویورک، موزه ملی هنر مدرن، مرکز پمپیدو در پاریس، موزه هنر فیلادلفیا، موزه استدلیک آمستردام، موزه هنر و تاریخ یهودیت پاریس و مجموعههای بن اوری و تیت لندن نگهداری میشود.
بام نقاشی
شهگل صفرزاده