درباره اولسیا ژورایوا، هنرمند طراح و چاپگر
اولسیا ژورایوا (Olesya Dzhurayeva) هنرمند اوکراینی تاجیک در آثار خود به شاعرانگی لحظات زندگی روزمره پرداخته است. ثبت سرعت، حرکت و گذر نور در آثار وی بر محتوای جنب و جوش زندگی شهری افزوده است. این هنرمند با ثبت لحظات زندگی روزمره بهوسیله دوربین عکاسی و مشاهده دقیق محیط، در مسیر رفتوآمد روزانه به کارگاهش به ایدهپردازی و مطالعه در این امر پرداخته است. انسانهایی که هر یک در پی دلمشغولی امور روزمره خود از جلوی دیدگان هنرمند میگذرند موضوع یکی از مجموعههای اوست که در آن، چشمان تیزبین هنرمند هرج و مرج و نبض زندگی شهری را ثبت کرده است.
دغدغه زندگی روزمره در آثار این هنرمند از فضای آرام و دلنشین داخل خانه تا خیابانهای شهر را در بر میگیرد. اشیا و لوازم خانه، دوچرخه، انسان و هر آنچه از جلوی دیدگان وی میگذرد، به موضوع آثارش تبدیل میشود. اهمیت حضور انسان و استفاده از دوربین عکاسی برای ثبت حرکت و لحظات گذرا، منجر به ثبت خودنگاره از نمای نزدیک و نگاه خود او شده است؛ همچون انعکاس لنز دوربین وی در شیشه و یا نمایی از پاهای هنرمند بر روی زمین.
گاهی این زاویه دید از مناظر شهری به سمت آسمان کشیده شده و منجر به خلق تصاویری از نمایش حجم غلظت ابر و نور خورشید بر پهنای آسمان گردیده است. تصاویری که ثبت نور و سایه را به عنوان اساسیترین عناصر در آثارش شاخص کرده است. در عین حال ثبت این سایه و روشن را میتوان همچون تمرینی از تنوع خطوط با ابزار مغار، طی فرایند برش و حکاکی لینو قلمداد کرد. چرا که با نگاهی دقیق به جزییات سایه و روشن در آثار وی، میتوان دید که هنرمند فارغ از طراحی منظم و دقیق خطوط به حکاکی سریع از تجمع و تفرق خطوطی کوتاه در کنار هم میپردازد و در جایی دیگر از گرد بودن نقاط میکاهد و آنها در هم ادغام میکند.
او با طراحی مستقیم روی لینو و حکاکی آن به ظریفترین تا ضخیمترین خطوط در چاپ دستی پیدا کرده است. متریالی که به مدت ده سال در تولید آثار وی ثابت بوده است. وی از توازن بازی با ضخامت خطوط در جهات مختلف، تجمع و تفرق در پی ایجاد سایه روشن به رویکردی همچون طراحی رسیده است و ابزار مغار با تمام سختی آن همچون پهنای نرم و مخملی زغال نمود پیدا میکند.
در برخوردی دیگر این هنرمند به مطالعه جزییات دقیق از طبیعت بیجان و گذر نور در باریکترین لبه اشیا و تزیینات آنها پرداخته است. اشیایی که هر روز با آنها سروکار داریم؛ همچون فنجان و کاسه و بشقاب و حتی نمایی از صحنههایی که هر روز از جلوی دیدگان ما میگذرد. آرامشی و سکونی که در وجود هر شی قرار دارد، در عین حال زمزمهای از روح زندگی را در ذهن بیننده تداعی میکند.
روحیه تجربهگرای هنرمند به خلق آثاری فارغ از هویت چاپ در تیراژ گرفتن منجر شده است. او با چاپ بر کاغذهایی که در زندگی روزمره نقشی دارند، به وجه دیگری از زیست پرداخته است؛ کاغذهایی همچون نقشه شهر، صفحه روزنامه، مقوا و یا کارتن بستهبندی و غیره. در جایی دیگر با چسباندن برشهای نامنظم از تصاویر پیشین از درختان و آسمان را در مجموعهای با نام «خاطرات شکستنی» ثبت کرده است. او همچنین با استفاده از تصاویری از بافتهای مختلف به واسطه لغزش آزمایش غلظت مرکب و خطوط و سطوحی که بر روی لینو اثری انداختهاند، مجموعه با نام «بافت» خلق کرده است.
در پی وقوع جنگ اوکراین و روسیه، حضور پرتکرار انسان، جای خود را به پهنای خشن ثبت نور و تاریکی در ضخامت خطوط میدهد. تیزبینی در پرداخت جزییات که در آثار پیشین هنرمند آشکار بود، جای خود را به بافت خشن و ترکیببندیهایی با نور متمرکز، همچون چراغ قوه داده است. چشمان نظارهگر هنرمند در تاریکی به دنبال یافتن مکانی امن همچون سنگر یا پناهگاهی در تاریکی فرو میرود. تصویر مونومنتال شهری کنار رفته و تبدیل به فضای مینیمالی از تعریف جایی به عنوان مکانی امن گشته است؛ تنها یک خواسته ساده از زندگی.
«پنجره امید» مجموعهای است که این هنرمند پس از وقوع جنگ و در پی خروج اضطراری از محل زندگی خود ساخته است. او دور از کارگاه چاپ خود با ابزارهای سادهای که پیدا کرده، شروع به پرداخت ایدههای خود کرده است. او از خاک سیاه اوکراین به عنوان جایگزینی برای مرکب چاپ، و قطعات چوبی که در اطراف خود یافته، به عنوان کلیشه چاپ استفاده کرده است. گویی که اینها تنها گنجینه و دارایی باقی مانده برای وی بوده است. تصاویر مینیمالتر از آنچه واقع شده، تفسیری از مکانی امن همچون سرپناهی به دور از بمباران است. پناهگاه و سرپناه در این مجموعه با استفاده از مستطیل افقی توپر در تبادل با فضای منفی از شکافهای سطح چوب و یا برشهایی که وجود پنجره را تداعی میکنند، به تصویر کشیده شده است. خطوط و سایهپردازی در آثار پیشین هنرمند جای خود را به بافت زبر و خشن بریدگیهای شکافهای سطح چوب داده تا تفسیری واضح از وضعیت را بیان کند. نورپردازی که در تمامی آثار وی نقش اساسی دارد، در این مجموعه فراتر از پرداختن به جزییات و تزیینات است. نور همچون نمادی است از تنها سلاحی که خاموشی ندارد و همچنان مبارزه میکند.
اولسیا ژورایوا در سال 1982 در تاجیکستان متولد شد و در سال 1989 به اوکراین مهاجرت کرد. در سال ۲۰۰۶ به تحصیل در رشته گرافیک در دانشکده هنرهای تزیینی و کاربردی کیف مشغول شد. در سال ۲۰۰۸ به عضویت انجمن ملی هنرمندان اوکراین درآمد و در سال ۲۰۲۳ عضو وابسته انجمن سلطنتی چاپگران انگلیس شد. آثار وی در نمایشگاههای متعدد چاپ دستی در اوکراین و دیگر کشورها به نمایش درآمده است. حضور و فعالیت مداوم در حوزه تبادل چاپ دستی، نمایشگاهها و بینالهای مربوط به این رشته و دریافت جایزههای متعدد، جایگاه وی را به عنوان یکی از چاپگران مهم دنیای هنر امروز تثبیت کرده است.
بام طراحی
انیس تبرایی