درباره آثار حبیب توحیدی
آثار حبیب توحیدی را میتوان در نگاهی تاریخی و در امتداد رفتار ناتورالیستی نقاشیهای روی دیوارهای غار دید. همان نگاه استلیزه به طبیعت، حذف جزییات و پیش زمینه اساطیری در آثار او نیز دیده میشوند. توحیدی با رفتاری فی البداهه در نقاشی، طبیعت موجود در نقاشیهایش را در یک ترکیببندی سراسری بر بوم شکل میدهد.
برای او انسان فارغ از نگاه هویتی، در جنبه دیداری و کلی خلاصه میشود تا نقش مکملی در اثر ایجاد کند. او پیکرهایش را در یک فرم کلی بدون پرداخت به جزییات ارایه میکند تا بیننده بتواند آن را به عنوان یک انسان بپذیرد، اما حضور پیکرههای انسانی در آثارش در کنار عوامل دیگر، هویت مستقلی ندارند. همه عناصری که بر روم نقش بستهاند در یک فضای کلی قابل رویت و معلق هستند، هرچند که میتوان آنها را به صورت مجزا دید، اما با توجه به نوع ترکیببندی گسترده بر بوم و بافت یکدستی که در کار پوشیده شده است، به یک کلیت منسجم دست یافته است.
حبیب توحیدی که به سال 1330 متولد شده، در دوران کار خود با تمرکز بر سنت تصویری و همچنین آموزه های هنر مدرن مسیر خاص خود در نقاشی را رقم زده است. هرچند آثار وی بر بستر یک فرایند تاریخی و براساس یک سنت تصویری اولیه قابل بحث هستند، اما او بر تمام اینها وفادار نبوده و از این فراتر رفته و با نیم نگاهی امروزی و مدرن، پالت رنگی متفاوتی را در آثارش به کار برده است. برای او رنگ بر خلاف شکل ارایه عناصر، صرفا بر اساس یک سیر تاریخی معنا پذیر نبوده و با پالتی از رنگهای مکمل یا متضاد، کیفیت بصری مدرنی ارایه میکند. حضور حیوانات، گیاهان، پیکرههای انسانی و حتی اندام تلفیق شده انسان با حیوان از عناصر غالب کارهای او هستند.
با نگاهی دقیقتر به آثار حبیب توحیدی به یک فضای آشنا از چیدمان عناصر بصری میرسیم. در خلال جانمایی برخی از عناصر کار، شکل آشنایی از ترکیببندی که در نگارگری ایرانی دیده میشود در آثار او هویداست. هرچند این شکل از چیدمان عناصر بصری در کادر از یک مفهوم و معنا در یک سیر تاریخی میآید، توحیدی این بار وامدار امری است که از سنت تصویرگری و نقاشی ایرانی برخاسته است.
فارغ از تمام اینها فضای کلی آثار هنرمند برای مخاطب ایرانی فضای آشنایی است. چنین تصویری برای مخاطب ایرانی یادآور و الهامبخش رفتار هنرمند ایرانی است و به طور مشخص برای نمونه تصویری آن میتوان از نگارگری، فرش و کاشی کاری نام برد. هنرمند در آثارش سعی به ارایه کلیتی دارد تا در فهم معنا و درک مفهوم بیننده را با پیش زمینه ذهنی خود آشنا کند. او با ارایه تصویری آشنا و با رفتاری بر بافت ملی هویتی، بیننده را در یک گذار تاریخی با اثری روبهرو میکند تا براساس دریافتی که از اثر دارد، معنای جدیدی را پیدا کند.