از پولیتزر تا خودکشی
کوین کارتر، عکاس و فتوژورنالیست سرشناس، همراه گروهی
پنج نفره جهت گرفتن عکس از قحطیزدگان سودان به آن کشور
سفر کرد و موفق به ثبت عکس معروف «کودک و لاشخور» شد.
این عکس در ۲۶مارس ۱۹۹۴ در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ
رسید و پس از آن روزنامههای فراوانی اقدام به چاپ مجدد آن
نمودند. این عکس کارتر در ۲۳ می ۱۹۹۴ در دانشگاه کلمبیای
آمریکا برنده جایزه پولیتزر شد.
وی در ۲۷ ژولای ۱۹۹۴ در ساعت ۹ شب به دلیل افسردگی
خودکشی کرد. در روز ۲۷ ژوئیه سال ۱۹۹۴ کارتر که پس از
ثبت این لحظه در عکس خود، مرحلهای تازه و دردناک از زندگی
را آغاز کرده بود؛ او به دلیل عدم پیگیری وضعیت کودک نشان
داده شده در عکس، مورد انتقاداتی واقع شد و اندکی بعد،
در اوج ناامیدی و استیصال، به زندگی خویش خاتمه داد. وی
یک سر شلنگی را با نوارچسب به لوله اگزوز وانت خود و
انتهای دیگر آن را به پنجره سمت مسافر متصل کرد و خودرو
را روشن کرد و بدین ترتیب بر اثر مسمومیت با مونوکسیدکربن
درگذشت.
یادداشتی که کارتر از خود باقی گذاشت
وی در هنگام مرگ ۳۳ سال داشت. در بخشهایی از یادداشتی
که کارتر از خود باقی گذاشت آمده است:
من افسرده و ناامید بودم… بدون تلفن… بدون پول برای پرداخت
اجاره… بدون پول برای حمایت از «کودکان… بدون پول برای پرداخت
بدهی…ذهن من با خاطرات زنده¬ای از خشم و درد و کشتار و
اجساد روی هم تلنبار شده و خانههای خالی از سکنه و کودکان
گرسنه و رنجور انباشته شده است…»
این یادداشت حاوی نسبتی بین فلسفه اخلاق و فلسفه هنر بوده
و پرسشهایی را طرح میکند. پرسش اول این است که عکاس
بین امر هنری و امر اخلاقی کدام را انتخاب کرده و ما در مقابل هر
کدام چه واکنشی نشان میدهیم و این امر را چگونه ارزشگذاری
خواهیم کرد؟ در این متن هنرمند مانند راسکولنیکوف انگار دست
به جنایتی زده است که قابل بخشش نیست. او مرتکب امر غیر
اخلاقی اول – عدم کمک به موضوع عکاسی – شده و در نهایت
امر غیر اخلاقی دوم را هم انتخاب کرده و دست به خودکشی
زده است.
ارتباط بین اخلاق در اثر هنری و اخلاق در فرد هنرمند
پرسش بعدی این است که آیا بین اخلاق در اثر هنری و اخلاق
در فرد هنرمند ارتباطی وجود دارد یا نه؟
در مورد این عکس میتوان احتمال داد که موجب کمکهای
انساندوستانه بیشتری به سودان شده باشد، بنابراین محتمل
است که چنین عکسی ثمرات اخلاقی داشته باشد به نظر میرسد
که این امر تناقض بین فلسفه اخلاق و فلسفه هنر باشد.
پرسش دیگر این است که اگر ما با دوستی روبهرو شویم که
به ما بگوید در نقطهای زلزله یا سیلی رخ داده و میتوان
عکسهایی ثبت کرد که احتمالا جوایزی را کسب میکند،
ما چه نظری راجع به این ایده خواهیم داشت؟ و اگر پاسخمان
این است که این کار عملی غیر اخلاقی و مذموم است،
چهطور میتوان مطمئن شد؟ پرسش آخر اینکه آیا ما در
کنش و تولید هنری متعهد به رعایت امر اخلاقی هستیم؟
البته موضوع جالب دیگری در رابطه با این عکس وجود دارد.
در کتاب «عامل انسانی» اثر گراهام گرین، چنین آمده است:
«بچه خیلی آفریقاییتر از مادرش به نظر میرسید. و خاطره
عکسی از یک قحطی به ذهن کاسل آمد. جسدی کوچک
و دست و پا گشوده بر شن صحرا افتاده بود و لاشخوری
آن را میپایید.»
*این کتاب در ۱۹۷۸ نوشته شده و کارتر در مارس سال ۱۹۹۳
عکس مذکور را گرفته است.
حال آیا میتوان بین این دو رابطهای یافت؟ و چرا تصویر از متن
تکاندهندهتر بوده؟
* گرین، گراهام، (1397)، عامل انسانی،
ترجمه احمد میرعلایی، تهران، جویا، ص۳۴.
#بام_فلسفه_هنر
دبیر: سینا یعقوبی
تصاویر:
اخبار هنرهای تجسمی را در پشت بام پیگیری کنید.
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.