تامل در رابطه‌ی انسان با دیگری

124

درباره نمایشگاه «کوراب» عظیم مرکباتچی در گالری مژده

نمایشگاه «کوراب» عظیم مرکباتچی، نقاش معاصر، از ۵ بهمن ۱۴۰۳ در گالری مژده برپا شده است. این نمایشگاه با استفاده از ویدیو، نقاشی و مجسمه‌سازی، تجربه‌ای چندرسانه‌ای خلق کرده که مرزهای میان رسانه‌ها را در هم می‌شکند و مخاطب را به تامل در مفاهیمی چون بدن، خشونت، بیداری و رابطه انسان با دیگری فرامی‌خواند. مرکباتچی، که بیشتر به عنوان نقاش شناخته می‌شد، مجسمه‌سازی را نیز به دامنه هنری خود افزوده است. مجموعه‌ی «کوراب» شامل یک نقاشی بزرگ، یک مجسمه، دو دفتر پر از طراحی‌های اولیه و ویدیویی است که فرآیند خلاقانه‌ی هنرمند را نشان می‌دهند. این نمایشگاه از نظر بصری و مفهومی چالش‌برانگیز است و مخاطب را به تفکر درباره‌ی تن، خشونت و تنش‌های میان سوژه‌ها و دیگری دعوت می‌کند.

با ورود به گالری، نقاشی بزرگ و تاثیرگذاری توجه‌ها را جلب می‌کند. فضای تاریک و نورپردازی دراماتیک، یادآور سبک باروک است. نوری که از روزنه‌ای کوچک بر بدن‌ها می‌تابد، آن‌ها را برجسته می‌کند، در حالی که چهره‌ها در تاریکی محو شده‌اند. بدن‌های نیمه‌عریان در هم پیچیده‌اند و گویی با هم یکی شده‌اند. این بدن‌ها نه تنها ابژه‌هایی فیزیکی، بلکه سوژه‌هایی فعال و درگیر در تجربه‌ی جهان هستند. سوژه‌ها چنان شبیه به هم‌اند که گویی با خود درگیرند.

مرلوپونتی، فیلسوف پدیدارشناس، بر اهمیت بدن به‌عنوان واسطه‌ای برای شناخت جهان تاکید دارد. از دیدگاه او، انسان تنها از طریق بدن است که می‌تواند جهان را درک کند و با آن ارتباط برقرار نماید. در اثر مرکباتچی، بدن‌ها به شکلی دفرمه و درگیر کشمکش با دیگری به تصویر کشیده شده‌اند. این بدن‌ها دیگر صرفا ابژه‌های زیبایی‌شناسانه نیستند، بلکه واقعیت‌های نهفته و خشونت عریان را آشکار می‌کنند. هنرمند با نمایش بدن‌های درهم‌تنیده، تنش‌ها و تضادهای درونی را منتقل می‌کند. این کشمکش‌ها بیانگر رابطه‌ی «بیناسوژه‌گی (inter-subjectivity)» هستند، جایی که سوژه‌ها در برخورد با «دیگری»، به دنبال بازتعریف «خود» می‌گردند. نکته‌ی جالب این است که با وجود اینکه نبردهایی شدید در جریان است، هیچ ردی از خون یا جراحت دیده نمی‌شود. این فقدان خشونت ظاهری، نماد خشونت درونی است که در عمق تنش‌های ذهنی و روانی سوژه‌ها وجود دارد.

در مرکز نقاشی، دو مرد درگیر نبردی سهمگین هستند. یکی از آن‌ها با دستانی قدرتمند صورت حریف را می‌فشارد و آن را از دیدگان پنهان می‌کند. این صحنه یادآور مفهوم «چهره‌ی دیگری» در فلسفه‌ی امانوئل لویناس است. لویناس معتقد است چهره‌ی دیگری پیامی اخلاقی دارد: «من را نکش.» در نقاشی مرکباتچی، چهره‌ها محو شده‌اند و مرزهای اخلاقی فرو می‌ریزند. در غیاب چهره‌ها، خشونت بی‌پایان می‌شود و سوژه‌ها نه تنها با یکدیگر، بلکه با خود و هویت خویش درگیر می‌شوند.

در گوشه‌ی راست نقاشی، یکی از سوژه‌ها چاقویی در دندان گرفته و در آستانه‌ی جدا کردن سر یک خروس است. خروس نماد رقابت و خشونت است، اما در اسطوره‌های ایرانی، نشانه‌ی طلوع خورشید و بیداری است. در این اثر، خروس هم نماد خشونت و هم دعوت به بیداری از خشونت نهفته در طبیعت انسان است. خروس در اینجا پرهایش کنده شده و آماده‌ی سلاخی شدن، اما هنوز در حال مقاومت است. پرهایش را از دست داده و در حال فرار از دست سوژه‌هاست.

با این حال، در نهایت در گوشه‌ی سمت راست به دام می‌افتد. پرهای کنده شده‌اش نماد بی‌دفاعی خروس در برابر سرگذشتی است که در انتظار او است. پرکندگی خروس به‌گونه‌ای است که از جوهره‌ی طبیعی خود فاصله گرفته و در روند خشونت، بخشی از هویت خود را از دست داده است.

در مجموع، این اثر با ترکیب نمادهای خشونت و بیداری، بر پیچیدگی روابط انسانی و چالش‌های درونی و بیرونی که فرد در مواجهه با آن‌ها قرار می‌گیرد، تاکید دارد. خروس، که هم نماد رقابت و جنگ است و هم نمایانگر بیداری، به‌طور همزمان نشان‌دهنده‌ی تنش میان نیروهای مختلف در طبیعت انسانی است. در این اثر، با اشاره به روند سلاخی و تغییرات جسمانی خروس، هنرمند به واکاوی درونی انسان و تنش‌های بیرونی ناشی از خشونت و قدرت می‌پردازد.

تعامل میان نقاشی و مجسمه در این نمایشگاه عمق تجربه‌ی هنری را گسترش می‌دهد. نقاشی با جزئیات پیچیده و تنش‌های درونی، در کنار مجسمه‌ای قرار می‌گیرد که فضای دو‌بعدی را می‌شکند و ابعاد تازه‌ای به آن می‌بخشد. مجسمه با حجم‌های برجسته، بخش‌هایی از نقاشی را که در سایه‌ها و خطوط مبهم پنهان بودند، به شکلی ملموس و عینی نمایش می‌دهد. این تعامل میان رسانه‌ها، فضایی بینا‌رسانه‌ای ایجاد می‌کند که در آن هر رسانه هویت خود را حفظ کرده و دیگری را تکمیل می‌کند.

ویدیوهای نمایشگاه نیز بخش مهمی از تجربه‌ی چندرسانه‌ای هستند. در این ویدیوها، هنرمند خود به عنوان سوژه‌ای حاضر می‌شود که در حال تغییر و تحول است.

او جلوی آینه قرار می‌گیرد و دست‌ها و چهره‌ی خود را به عنوان سوژه انتخاب می‌کند. این حضور دوگانه، مرزهای میان هنرمند و اثر را کمرنگ می‌کند و به مخاطب نشان می‌دهد که خلق هنر فرآیندی است که در آن هنرمند نیز دچار تغییر می‌شود. 

هنرمند با آوردن ویدیو به نمایشگاه، زمان را به چالش می‌کشد. در این فضا، ویدیو دیگر تنها لحظه‌ی حال جاری نیست؛ بلکه در کنار دفترهای اتودها، گذشته و روند خلق اثر نیز به‌عنوان بخشی از نمایش اثر و به‌عنوان یک مولفه‌ی هنری در معرض نمایش قرار می‌گیرند. این اقدام، زمان را از یک بعد ثابت و خطی به فرآیندی چندبعدی تبدیل می‌کند که در آن تغییرات و تحولات هنرمند و اثر به صورت همزمان و در تعامل با یکدیگر به نمایش گذاشته می‌شود.

نمایشگاه «کوراب» عظیم مرکباتچی، با ترکیب نقاشی، مجسمه و ویدیو، فضایی خلق کرده که بیننده را به تامل در مفاهیمی چون تن، خشونت، بیداری و رابطه‌ی انسان با دیگری دعوت می‌کند. بدن‌های درهم‌تنیده، چهره‌های محو شده و خروس‌های پرکنده، هر کدام نمادی از غرایز و تنش‌هایی هستند که در وجود انسان ریشه دوانده‌اند. نور و سایه، خشونت و آرامش، و فرم‌های پیچیده، همگی در کنار هم مجموعه‌ای خلق کرده‌اند که نه تنها چشم‌ها، بلکه ذهن را نیز به چالش می‌کشد. کوراب، نمایشگاهی است که با ترکیب رسانه‌ها و مفاهیم عمیق فلسفی، تجربه‌ای چندبعدی و تأمل‌برانگیز را به مخاطب ارائه می‌دهد.

بام گردی
سحر نامورمطلق

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.