یادبود خاطرات تخریب‌شده

49

در زادروز ریچل وایترید (Rachel Whiteread)

ساختمانی که نمی‌توان وارد آن شد، پله‌هایی که نمی‌توان از آن بالا رفت، درهایی که باز و بسته نمی‌شوند، کتابخانه‌ای که نمی‌توان کتابی در آن قرار داد یا از آن برداشت و بسیاری اشیا و فضاهای دیگر که هیچ کاری نمی‌توان با آن‌ها کرد. این‌ها مجسمه‌های ریچل وایترید هستند؛ معماهایی با ظاهری ساده، اما نه چندان قابل حل!

او که در دهه 1990 به عنوان یکی از اعضای اصلی گروه هنرمندان جوان بریتانیایی (YBAs) نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت، مجسمه‌های عجیب خود از فضاهای خالی را با طیف وسیعی از مواد از جمله گچ، فلز، بتن، رزین و لاستیک می‌سازد. آثار وی ما را دعوت می‌کنند تا از منظری دیگر به مفهوم فضا و حافظه نگاه کنیم و وجوه پنهان جهان مادی را دریابیم.

مجسمه‌های وی، در نگاه نخست، مانند اشکال معماری آشنا به نظر می‌رسند؛ سازه‌های که گویی معنا و ماده را به هم نزدیک کرده و مفهوم فضا را به چالش می‌گیرند و فضای منفی را به فرم اصلی تبدیل می‌کنند. اغلب مجسمه‌های وایترید عواطف و احساسات متفاوت و گاه متناقضی را در بیننده برمی‌انگیزند. در این میان، مجسمه «خانه» (1993)، بیش از دیگر آثار وی، ستایش و نفرت همزمان را به همراه داشت. این اثر که در شرق لندن واقع شده، حاصل بتن‌ریزی در فضای داخلی یک خانه کامل است. دولت تصمیم داشت تعدادی از خانه‌های متروک و ویران را خراب کند تا فضای سبز بیشتری در شهر ایجاد کند. پس از نامه‌نگاری‌های طولانی و چند سال دوندگی، ریچل وایترید توانست قبل از اتمام تخریب، به آخرین ساختمان باقی‌مانده دست پیدا کند.

مجسمه‌ خانه دقیقاً در همان جایی که ملک اصلی بوده، قرار گرفت. از همان ابتدا، معلوم بود که خانه موقتی خواهد بود و دولت پس از چند ماه آن را تخریب خواهد کرد. به هر حال وایترید با همکاری یک گروه مجرب، داخل خانه را با بتن پر کرد و سپس نمای بیرونی خانه را برداشت. آن‌چه باقی ماند تنها بتن سخت شده بود؛ توده‌ای سنگین و بروتالیستی در مقابل چشم عابران.

فضای داخلی خانه به آن معنا می‌دهد، نه نمای بیرونی آن؛ فضایی که روح زندگی در آن جریان داشته و حالا صلب و ساکت به انتظار مرگ نشسته است. در نهایت مجسمه وایترید تخریب شد تا راه را برای محوطه‌سازی‌های برنامه‌ریزی شده منطقه باز کند، اما این اثر هم مانند اغلب آثار وی، بیانیه‌ای قدرتمند و رسا درباره تخریب شهر بود که اغلب می تواند خاطرات گذشته را از بین ببرد. وایترید بر این باور بود که راز زندگی و مرگ به سادگی عیان می‌شود؛ تصور آن‌چه باید باشد و نیست، ادراک حضور آن‌چه غایب است و حکایات نهفته در این احجام سرد و خشن، مضامین عمده کارهای وی را تشکیل می‌دهد است.

ریچل وایترید که بیست آپریل 1963 در انگلیس متولد شد و در سی سالگی “خانه” را ساخت، سه سال پیش از آن، مجسمه‌ای به نام “روح” ساخته بود که مورد توجه بسیاری از هنردوستان قرار گرفته بود. در سال 1990،وایترید با گچ‌کاری فضای داخلی یک اتاق نشیمن ویکتوریایی در خیابانی در شمال لندن، “Ghost “روح” را ساخت. این مجسمه با چهار ردیف از صفحات گچی انباشته ساخته شده که اثر سطوح داخلی اتاق به سمت بیرون را به سمت بیننده نشان می‌دهد؛ یک نوآوری مفهومی. این اثر یک مجسمه بزرگ به اندازه فضای منفی یک اتاق است. در این حجم گیج‌کننده، اشکالی از شومینه (کامل با دوده)، رد قاب‌بندی دیوارها و سطح صاف یک در و پنجره قابل تشخیص است. وایترید در مورد این اثر از قصد خود برای «مومیایی کردن هوای اتاق» نوشت، که بیانی از لحن‌های یادبودی است که توسط این اثر آرام و آرامگاهی برانگیخته می‌شود.

#بام_پیکرسازی
بهار وفایی و زروان روح‌بخشان

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.