فقدان جبران ناپذیر

91

درباره نمایش آثار کامران دیبا با عنوان «شکسته» به کیوریتوری هلیا دارابی در گالری باوان

تصاویری تکه پاره و درهم و برهم که با بی‌نظمی اغراق‌آمیزی روی هم ریخته شده‌اند، تمام آن چیزی است که در نگاه نخست به چشم می‌آید. به راحتی می‌توان از آنها عبور کرد و نادیده گرفتشان، خاصه که گویی شخص ناآگاهی عکس‌های بی‌کیفیتی را به اشتباه، در این ابعاد چاپ کرده باشد؛ عکس‌هایی از عکس‌هایی که انگار از سر خشم پاره و روی هم ریخته شده‌اند. هر چند به زعم برخی، احمقانه به نظر می‌رسد که از چنین چیزی عکس بگیریم و آن را با نقاشی بزرگ کنیم و به دیوار بزنیم، اما ماجرا به این سادگی نیست!

عکس‌های پاره پاره

عکس‌های پاره پاره‌ای که روی هم افتاده‌اند و در مواردی تکه‌ای از بدن، به ویژه دست و پاهای افراد ناشناسی را نشان می‌دهند، شاید حاکی از قصه دردناک جدایی و آوارگی کسانی باشند که دست کم یک زندگی را از دست داده‌اند. اما اینجا ما نه صرفا با چنین عکس‌هایی، بلکه با نقاشی‌هایی از و بر این عکس‌ها مواجهیم و همین امر ماجرا را کمی پیچیده‌تر می‌کند. خاصه آنجا که لکه‌های هندسی رنگ از کنار بوم تا میانه کشیده شده و کنش نقاشانه را به رخ می‌کشند. کلاژهای تصادفی از عکس‌های پاره شده، عکاسی از این کلاژها، انتقال عکس بر بوم و نقاشی بر آن روش کار کامران دیبا بوده است. او که از دهه چهل تجربیات متعدد و متنوعی در سبک و سیاق‌های مختلف و متفاوت داشته و چنین ترکیب‌های کلاژگونه‌ای را در همان زمان کار کرده بوده، در بازگشتی دوباره به آن، نگاهی تلفیقی و چند پاره داشته است. ترکیب‌ چینش اشکال بصری و در برخی آثار نوشته‌ها در کادر نشان از رویکردی دادایستی دارد. نوشته‌ها و کلاژ تصاویر مجلات یادآور آثار برخی هنرمندان پاپ آرت است. لبه‌های پارگی‌ها به شیوه هایپررئالیستی به تصویر کشیده شده و سایه‌های عکس‌ها که روی هم افتاده‌اند، عمق را القا می‌کند. درحالی که لکه‌های هندسی تخت روی همه این‌ها خط بطلان کشیده و بر عدم عمق و تخت بودن تصویر تاکید می‌کند. از سوی دیگر نفس تصویر حاصل را هم می‌شکند.

بدن تکه‌تکه

چنان که لیندا ناکلین تاکید کرده و نشان داده است، بدن‌ تکه تکه شده در آثار هنری همواره نشانی از فقدان بدن واحد بوده و از امر از دست رفته حکایت دارد. این همان چیزی است که در بطن آثار اخیر کامران دیبا حاضر است. بدن به مثابه امر فردی و جمعی، امری اجتماعی و تاریخی و همچنین به مثابه انسان زنده همواره محل منازعه بوده و در نظام‌های مختلف فکری و سیاسی، دارای تعاریف و حقوق متفاوت است. آن‌چه در این مجموعه آثار دیبا اهمیت دارد تخریب و بازسازی است؛ تخریب تصویر کلیشه‌ای بدن، خاصه بدن زن در تبلیغات مجلات و کاتالوگ‌های تجاری، با تکه پاره کردن و بازسازی آن از طریق کلاژ تکه پاره‌ها. البته که نقاشی روی آن، از ناکامی این تلاش برای بازسازی دارد.

انگار کامران دیبا ناخودآگاه عمده موقعیت انسان امروز را به تصویر کشیده است؛ موجودی معلق و چندپاره میان فرهنگ‌، زبان و رسانه که مدام با اخبار و مباحث متعدد و نامرتبط مواجه است. شاید هم علاوه بر تصویر تکه تکه انسان امروز، خود چندپاره‌اش را به تصویر کشیده باشد، زیرا که تجربه سفرهای بسیار و زندگی در کشورهای مختلف را هم دارد. کامران دیبا هنرمند جسوری است که از جوانی کار با رسانه‌های هنری مختلف را تجربه کرده و از نخستین هنرمندان ایرانی در زمینه هنر چندرسانه‌ای بوده است. شاید همین امر به او کمک می‌کند تا با جسارت این بدن تکه تکه را به نمایش بگذارد.

هنرمند جسور

دیبا هنرمندی است که بسیار کار کرده و بسیار هم سخن گفته است، هر چند در معدود مواردی سخنانش چندان هم مستدل نیست، اما در گفت‌وگویی با رضا دانشور، نکته جالبی را طرح می‌کند. او از شخصیت‌هایی همچون ژان کوکتو به عنوان هنرمندانی همه کاره سخن می‌گوید که فیلمساز، شاعر، نمایشنامه‌نویس و نقاش بوده‌اند. همه کاری کرده‌اند، اما در مجموع روی هیچ کاری آن قدر که استعداد داشتند کار نکرده‌اند و در هر حال آدم‌های مهمی هستند. گویی که کامران دیبا نه فقط کوکتو و امثال وی، بلکه خود را تعریف می‌کند؛ هنرمندی جسور و تکه تکه!

کار کیوریتور

نکته مهم دیگر کاری است که کیوریتور نمایشگاه، هلیا دارابی، با معرفی مختصر برخی آثار گذشته دیبا انجام داده است؛ در طبقه دوم گالری، چند اثر از دهه 1340 تا سال 1388 ارائه شده و متون کنار آنها روند نقاشی دیبا و تجربیات وی در این حوزه را نشان می‌دهد؛ از اکسپرسیونیسم انتزاعی تا هایپررئالیسم. این امر به ادراک مخاطب کمک می‌کند، زیرا تاکیدی است بر جسارت، تجربه گرایی و چندوجهی بودن کامران دیبا. از سوی دیگر دارابی با توضیح درباره دوره‌های متفاوت کار دیبا، تمهیدات هنرمند را آشکار کرده و مفاهیم و مضامین آثار او را شرح می‌دهد.

چنان که هلیا دارابی نوشته، «چندپارگی آینۀ پیچیدگی و تکه‌تکه بودن تجربۀ زیسته است: خصلت متعارض و بغرنج زیست معاصر که به بوم پست‌ مدرن تسری یافته است. ساختارِ بصریِ متناقص‌نما، ایدۀ واقعیت در حکم ماهیتی یکه و یکپارچه را به چالش می‌گیرد و بر تعدد وجوه و دورنماها صحه می‌گذارد.» شاید این مهمترین نکته آثار کامران دیبا باشد که به همان چندوجهی بودن برمی‌گردد و از همان جسارت برمی‌آید.

بام نقد و نظر
زروان روح‌بخشان

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.