ورود جنجالی مسیح
تابلوی جنجالبرانگیز «ورود مسیح به بروکسل» (1889) یکی از مشهورترین آثار جیمز انسور است که باعث رنجش بسیاری شد و مورد نقدهای تندی قرار گرفت. انسور با تاریخی که بر تابلو برای سال بعد از تولید اثر میزند، طنز تلخی را نیز به تصویر میکشد. در این تابلو ما تجسم خیر را میبینیم که توسط شر منزوی شده است.
جیمز انسور در این صحنه از ورود مسیح به بروکسل معاصر در رژه ماردی گراس، مذهب، سیاست و هنر را به هم آمیخته است. او تصویری از یک جامعه اوباش را به نمایش گذاشته که به بیننده آگاهی میدهد و همزمان او را تهدید میکند؛ فضایی زشت، آشفته، غیرانسانی و مملو از نقابها، دلقکها و افراد بیفکری که گویی هیچ چیزی برایشان اهمیتی ندارد. مسیح با هالهای مضحک در مرکز آشفتگی قرار دارد. شاید همچون خودنگاره انسور که یک رویاپرداز منزوی را در میان تودهای مخاطرهآمیز نشان میدهد.
این اثر توسط انجمن هنرمندان (Les XX)، که خود انسور به تاسیس آن کمک کرده بود، رد شد و تا سال 1929 به نمایش عمومی در نیامد. بعدها بسیاری، ورود مسیح به بروکسل، با سبک تهاجمی و بیان تمسخرآمیزش را پیشگام اکسپرسیونیسم قرن بیستم دانستند.
منشا نقابها
جیمز انسور، نقاش و گراوورساز بلژیکی، سیزدهم آوریل 1860 در شهر اوستند بلژیک زاده شد. انسور یکی از پیشگامان مهم اکسپرسیونیسم بود که آثار وی بعدها بر سوررئالیسم نیز تاثیر داشت. نقاشیهای وی را از نظر سازماندهی تابلو، میتوان ادامه نقاشان فلاندری همچون هیرونیموس بوش و پیتر بروگل دانست. گر چه فضاهای خیالپردازانهای که انسور در تابلوهایش استفاده میکند از نظر رنگ در سنت امپرسیونیستی قرار دارد، اما وی با ضربههای قلم و استفاده از رنگهای متنوع و جسورانه، اکسپرسیونی وهم آلود و سرد و خفهکننده ایجاد میکند.
مادر انسور مغازه عتیقه فروشی داشته و نقابهای کارناوالهای فلاندری موجود در مغازه وی، همان چیزی بود که بعدها در نقاشیهای جیمز انسور نمایان شد. اما اواین صورتکها را در قالب قاعدهای جدید و متناقض به مخاطب عرضه میکند. به طور معمول قرار بر این است که در کارناوال نقاب، چهره شخص را مخفی کند و ما قادر به شناسایی فرد و روحیه و درون وی نشویم، ولی مخاطب نقاشیهای انسور کاملا متقاعد میشود که درست برعکس است. او با قرارداد ناگفتهای که با بیننده بر پا میکند، نقاب و صورتک را در وضعیتی غیرمعمول عرضه مینماید؛ بیننده با دیدن تصاویر نقابها باور میکند که به درون افکار و احساسات شخصیتهای وهمانگیز تابلوهای انسور دست یافته و با واقعیت افراد مواجه است.
انسور بعد از 1900 پیشرفت چندانی نداشت و بیشتر به نقاشی نسخههایی از کارهای قبلیش مشغول بود. جیمز سیدنی ادوارد بارون انسور در 1949 در حالی که از اقبال بسیار بالایی برخوردار بود، درگذشت.