گریستن با دوربین

150

به بهانه زادروز نیک اوت (Nick Ut)

هوین کونگ اوت (Huỳnh Công Út) معروف به نیک اوت، 29 مارس 1951 در لانگ آن متولد شد. در آن زمان، لانگ آن بخشی از هندوچین فرانسه بود، اما بعدا بخشی از ویتنام شد. از زمانی که به آمریکا رفت، او را به عنوان یک عکاس ویتنامی-آمریکایی می‌شناسند. نیک اوت در پانزده سالگی و پس از کشته شدن برادر بزرگترش، هوین تان مای، یکی دیگر از عکاسان AP، به عکاسی برای آسوشیتدپرس مشغول شد. خود اوت سه بار در جنگ از ناحیه زانو، بازو و شکم مجروح شد. او سال‌ها در گروه عکاسان خبری اسوشیتدپرس (AP) در لس‌آنجلس کار می‌کرد.

اوت در سال 1973 جایزه پولیتزر را برای عکاسی خبری و جایزه عکس مطبوعاتی سال جهان را از آن خود کرد. این جوایز به مقاله و مجموعه عکس «هراس جنگ» برمی‌گردد. شناخته‌شده‌ترین عکس نیک اوت در همین مجموعه است که چندین کودک از جمله یک دختر 9 ساله برهنه به نام فان تی کیم فوک (Phan Thị Kim Phúc) را در حال فرار از بمباران ناپالم در جنگ ویتنام به تصویر کشید.

در چهلمین سالگرد آن عکس مشهور، در سپتامبر 2012، نیک اوت سومین نفری شد که به خاطر فعالیت در عکاسی خبری به تالار مشاهیر لایکا وارد شد. او روز تولد 66 سالگی‌اش، در 29 مارس 2017، از AP بازنشسته شد. چهار سال بعد، در سیزدهم ژانویه 2021، اوت مدال ملی هنر را دریافت کرد؛ بالاترین جایزه‌ای که دولت فدرال به هنرمندان و حامیان هنر اعطا می‌کند. او نخستین . اولین عکاس و روزنامه‌نگاری بود که این مدال را دریافت می‌کند.

عکاسی و ادای دین به برادر

برادر نیک اوت، هوین تان مای (Huỳnh Thanh My) که با اسم لا (La) شناخته می‌شد، یکی از عکاسان خبری اسوشیتدپرس (AP) بود. تان مای قبل از پیوستن به گروه مطبوعاتی یک بازیگر سرشناس ویتنامی بود. او در دفتر AP در سایگون کار می‌کرد و از نیک هم مراقبت می‌کرد. مادرشان بیوه شده بود و لا فکر می‌کرد که اگر برادر نوجوانش را در خانه تنها بگذارد، یا ویت‌کنگ‌ها یا دولت سعی او را به کار می‌گیرند. لا به AP پیوست زیرا می‌خواست از طریق ثبت عکس، داستان واقعی جنگ را روایت کند. نیک اوت گفته: «برادرم از جنگ متنفر بود. او می‌گفت: می‌خواهم روزی عکسی بگیرم که جنگ را متوقف کند.»

لا هرگز این فرصت را پیدا نکرد. به عنوان یک عکاس AP، او زمان خود را صرف سفر به مناطق جنگی با ارتش جمهوری ویتنام (ARVN) کرد. در اکتبر 1965، لا برای عکاسی از نبرد بین ARVN و ویت‌کنگ‌ها به دلتای مکونگ رفت. او مجروح شد و در یک ایستگاه امدادی موقت بود که ویت کنگ‌ها دوباره ظاهر شدند و همه زخمی‌ها از جمله او را کشتند.

چند روز پس از تشییع جنازه، نیک اوت پانزده ساله به دفتر AP در سایگون رفت و درخواست کار کرد. هورست فاس سردبیر AP درخواست وی را نپذیرفت، اما نیکاز رفتن امتناع کرد و گفت جایی برای رفتن ندارد. فااس با تردید او را در تاریکخانه به کار گرفت؛ جایی که او فیلم‌های دیگر عکاسان را ظاهر و عکس‌های آن‌ها را چاپ می‌کرد. در اوقات بی‌کاری به تمرین عکاسی مسغول بود و در خیابان‌ها بعکاسی می‌کرد. او هرگز هیچ آموزش رسمی در زمینه عکاسی ندید، اما به گفته خودش، زمانی که در تاریکخانه بود، با چاپ عکس‌هایی که از دید عکاسان کهنه‌کار گرفته شده بود، توجه به کادر و ترکیب‌بندی و انتخاب زوایای موثر را آموخت.

عکاسی جنگ

نیک اوت نتوانست از خشونت اطرافش فرار کند و به زودی مشغول عکاسی از جناح‌های درگیر جنگ شد. اوت در گفت‌وگو با مارک ادوارد هریس از لس آنجلس تایمز گفت: «من برای عکس‌برداری بیرون می‌رفتم. در طول جنگ همه جا دود سیاه را می‌دیدید، بنابراین می‌دانستید جنگ کجا و بمباران کجاست. من نیازی به نقشه نداشتم. فقط یک موتور هوندا داشتم و لباس نظامی مخصوص می‌پوشیدم که روی آن نوشته شده بود «بائو چی»؛ یعنی رسانه خبری است.»

به این ترتیب اوت در نقش عکاس جنگ قرار گرفت. در سال 1968، ویت‌کنگ‌ها و ارتش ویتنام شمالی با یکدیگر متحد شدند و جنگ تشدید شد. اوت با پوشش قتل عام به حومه شهر سفر کرد. او معمولا چندین دوربین همراه داشت؛ همیشه یک لایکا و چند دوربین نیکون.

هال بوئل، رئیس سابق AP در مورد نیک اوت گفته بود: «او ممکن است جوان بوده باشد، اما در این کار ماهر بود. او به دنبال ساخت این تصاویر از صحنه‌های جنگ بود. او مهارت و ذکاوتی را نشان داد که برای یک عکاس جنگ خوبی ضروری بود.»

هراس جنگ

در سال 1972، نیک اوت، جهان را با تصویر ترسناک خود از یک دختر ویتنامی برهنه که پس از حمله ناپالم به دهکده‌اش، در حال فرار در رنج و عذاب بود، شگفت زده کرد. این عکس که در صفحات اول در سراسر جهان ظاهر شد، یک سال بعد برنده جایزه پولیتزر شد و همچنان یکی از مهم‌ترین تصاویر جنگ ویتنام است.
نیک اوت بلافاصله پس از ثبت عکس مشهور کیم فوک، او را به بیمارستان برد. سپس فیلم را ظاهر و عکس را چاپ کرد. البته انتشار این عکس به دلیل بحث در مورد برهنگی دختر بچه. تاخیر افتاد. یکی از سردبیران AP عکس کیم فوک در حال دویدن بدون لباس در جاده را رد کرد، زیرا در آن سال‌ها، انتشار عکس‌های برهنه‌ها در هر سن و جنسیتی، به‌ویژه از نماهای جلویی در اسوشیتدپرس ممنوع بود. هورست با تلکس با دفتر مرکزی نیویورک تماس گرفت و استدلال کرد که باید استثنا قائل شد، با این مصالحه که هیچ نمای نزدیکی از دخترک مخابره و منتشر نخواهد شد. هال بوئل، ویرایشگر عکس نیویورک، موافقت کرد که ارزش خبری عکس بر هر گونه احتیاط در مورد برهنگی غلبه می‌کند.

به قول خودش او همواره به دنبال عکسی بود که می‌خواست، نه عکسی که تصادفی گرفته شده باشد و در این میان بارها و بارها گریسته بود.

روایت ثبت

بنا به گفته نیک اوت و همکارانش، هشتم ژوئن 1972، مانند هر روز دیگری آغاز شد. آ‌ن‌ها رفتند تا از جنگ و تبعات آن عکس بگیرند. صبح، اوت به سمت ترانگ بنگ، روستایی واقع در 25 مایلی شمال غربی سایگون، حرکت کرد. چند روزی می‌شد که نبرد برای تصرف شهر بین ویتنام جنوبی و ویت کنگ‌ها در جریان بود. به این ترتیب، بسیاری از روستاییان عادت کرده بودند که در طول روز شهر را ترک کنند و در مسیر جاده شماره یک چادر بزنند.

اوت نبرد را از حومه ترنگ بنگ تماشا کرد. چند روزنامه‌نگار دیگر، از جمله رقبای وی از UPI، مجله لایف، نیویورک تایمز و همچنین چند فیلمبردار تلویزیونی آنجا بودند. همه آن‌ها از آنجا دور شدند و تمام صبح از انفجارها و هواپیماها عکس گرفتند. حوالی ظهر، باران گرفت و عکاسان تجهیزات خود را زیر پانچوهای بارانی جمع کردند.

اغلب به رفتن فکر کردند چون معمولا حملات هوایی با بارش باران متوقف می‌شد، زیرا پوشش ابر مانع از یافتن اهداف هواپیماها می‌شد. اوت می‌خواست به سایگون برگردد که متوجه شد یک بمب دودی زرد رنگ منفجر شده است. او که کنجکاو شده بود، دوربینش را برداشت و حرکت کرد. سپس یک هواپیمای جنگی ویتنام جنوبی را دید که بر فراز انفجار پرواز می کند و به دنبال آن هواپیمای دوم بود و به نظر می‌رسید که در مسیر جاده شماره یک قرار دارد. سربازان، پناهندگان و خبرنگاران به زمین برخورد کردند، سپس یکی از هواپیماها را دیدند که سقوط کرد. باری از بمب‌های ناپالم روی روستا ریخت. اوت این انفجار آتشین را ثبت کرد.

در لحظات بعد روستاییان هراسیده و بهت‌زده از جاده سرازیر شدند. مادربزرگی جسد سوخته نوه‌اش را در آغوش داشت. مادری کودک گریانش را به سینه می‌فشرد و کودکانی جیغ‌کشان می‌دویدند. با خالی شدن روستا، عکاسان از صحنه غم انگیز دور شدند. بسیاری از عکاسان فیلم‌های خود را با شکار مادربزرگ و کودک پر کردند. چند لحظه آرام گذشت تا این‌که کیم فوک نه ساله با فریاد از دهکده بیرون آمد. او برهنه بود، لباس‌های آتش‌گرفته‌اش را درآورده بود و فریاد می‌زد: «نه! خیلی داغ! سوختم!» در حالی که گوشت سوزان از بدنش خارج شد. در همان لحظاتی که دخترک به سمت اوت می‌دوید، او این تصویر دردناک را ثبت کرد. عموی دختر از راه رسید و درخواست کمک کرد. نیک اوت دخترک را با پانچو پوشاند و پس از پانسمان اولیه، با اتومبیل AP و همراه با چند نفر دیگر او را به بیمارستان برد.

او مشتاق بازگشت به سایگون بود تا ببیند چه تصویری را بر فیلم ثبت کرده است. اول، او می‌خواست رقبای خود را شکست دهد، و دوم، او می‌دانست که باید در تاریکی هوا از جاده‌ها خارج شود وگرنه با حمله ویت‌کنگ مواجه خواهد شد. اوت به هریس گفت که احساس می‌کند ممکن است، تصویر بی‌نظیری داشته باشد. «من یک عکاس ویتنامی بسیار جوان بودم. می‌دانستم عکس خوبی دارم، اما نمی‌دانستم عکس تاریخی چیست. چند عکس دیگر از او گرفتم، اما وقتی از کنار من رد شد و شنیدم که داد می‌زند «خیلی داغ» و دیدم که پوستش کنده می‌شود، دوربین‌هایم را کنار گذاشتم تا بتوانم به او کمک کنم. من نمی‌خواستم بیشتر از این عکس بگیرم، زیرا فکر می‌کردم ممکن است او بمیرد.»

اوت پس از بازگشت به دفتر AP در سایگون، فیلم را ظاهر و عکس‌ها را چاپ کرد. ویراستاران عکس AP تصویر دخترک را دیدند، اما در ابتدا آن را انتخاب نکردند، زیرا به وضوح خلاف سیاست AP در مورد برهنگی بود. اوت تمام واقعه را روی فیلم ثبت کرده بود؛ از هواپیما و بمباران گرفته تا سقوط انفجار و فرار روستاییان. تصاویر تلویزیونی این حادثه که در 9 ژوئن در خبرگزاری ها منتشر شد، دختر برهنه را فقط از پهلو نشان می‌داد. بالاخره عکس نیک اوت ارسال و منتشر شد؛ دوازدهم ژوئن، عکس تکان‌دهنده وی در صفحات اول اغلب نشریات در سراسر جهان ظاهر شد. این عکس که به وضوح عواقب وحشتناک جنگ را به تصویر می‌کشد، به تغییر موج افکار عمومی علیه درگیری در ویتنام کمک کرد.

از ویتنام تا لس‌آنجلس

او چند ماه پس از گرفتن آن عکس مشهور دوباره مجروح شد. برای دیدار کیم فوک به خانه او رفت، که در نزدیکی برخی از مسیرهای مورد استفاده ویت کنگ‌ها قرار داشت. در راه پای او مورد اصابت خمپاره قرار گرفت. یک سرباز او را به محل امنی کشاند و یک عکاس دیگر AP او را به بیمارستان برد. علی‌رغم مصدومیت سه‌باره، اوت مرگ را شکست داد. هورست فاس از AP تخمین زده بود که 135 عکاس خبری در جنگ جان باختند. او یک بار تخمین زد که 90 درصد از همکارانش در AP مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند.

در سال‌های 1972-1973، آمریکا به شدت نیروهای خود را در ویتنام کاهش داد و عملاً تا مارس 1973 از این کشور خارج شد و ویتنام جنوبی ضعیف را به حال خود رها کرد. در آوریل 1975 به نظر می‌رسید که سایگون در شرف سقوط به دست ویت کنگ بود و دستور تخلیه صادر شد. در 22 آوریل 1975، اوت با یک پرواز نظامی از سایگون خارج شد. او بعداً به کمپ پندلتون در شهر سن دیگو، کالیفرنیا منتقل شد. او یک ماه در جمع 20000 پناهنده ویتنامی در آنجا ماند. در بازگشت به خانه، خانواده او تمام دارایی‌های او را سوزاندند تا هیچ چیزی برای ویت کنگ‌ها باقی نماند. پس از ترک اردوگاه، اوت با AP کار کرد و در دفتر توکیو قرار گرفت. او در آنجا با همسر آشنا شد.

سرانجام، اوت راه خود را پیدا کرد. در طول سه دهه بعد، او زلزله، آتش‌سوزی و ورزش حرفه‌ای را پوشش داد. او افراد مشهور را در بدترین لحظاتشان اسیر کرد و محاکمه‌های دادگاه رابرت داونی جونیور را پوشش داد. او همچنین محاکمه برادران منندز در سال 1993 را پوشش داد و در جریان شورش‌هایی که پس از حکم رادنی کینگ در سال 1992 در حالی که خیابان‌های لس آنجلس به مدت شش روز در آتش می‌سوختند، بی‌وقفه عکس می‌گرفت. او از سقوط پرواز 261 خطوط هوایی آلاسکا در پورت هوئنم در سال 2000 عکس گرفت.

علی‌رغم سال‌هایی که پس از جنگ سپری شد، اوت همچنان در مورد روزهای اقامتش در ویتنام کابوس می‌دید و جنگ همچنان در آثارش مطرح می‌شد. در اواخر دهه 1990، به مناسبت روز کهنه سربازان، او از زنی عکسی گرفت که روی قبری در گورستان ملی لس آنجلس گریه می‌کرد. به قول خودش او همواره به دنبال عکسی بود که می‌خواست، نه عکسی که تصادفی گرفته شده باشد و در این میان بارها و بارها گریسته بود.

بام عکاسی

گردآوری و ترجمه: بهار وفایی

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.