شبه خاطرات امیر سقراطی مجموعهای است از طراحیها و نقاشیهایی که در شش سال اخیر شکل گرفته و گویی تنها پیوستگی میان آنها ابعاد یکسان و خطوط سیاه خاص سقراطی است؛ مضامین، فضا، ضربهقلمها و نوع پیکرنماییها در این آثار متفاوت از یکدیگر است. البته که این امر طبیعی است؛ هنرمندی که توامان به مسائل جامعه پیرامون و دغدغههای شخصی خود میپردازد، در طول شش سال تاثیرات مختلفی از محیط دریافت کرده و به تبع آن، تاثرات متفاوتی در آثارش پدیدار میشود. شاید مهمترین تفاوت این مجموعه با آثار پیشین وی، حضور و تنوع رنگ و همچنین فضاسازیهای متفاوت باشد. سقراطی که پیشتر با خطوط پهن و سیاه بر بستر سفید شناخته میشد، حالا علاوه بر همان خطوط خاص خود، پیکرها و چهرههایی با خاکستری رقیق و خطوط ظریف را وارد فضاهایی رنگین با تقسیمبندیهای هندسی و بافتی بیانگرانه کرده است. گرچه آثار اخیر سقراطی همچنان در مرز طراحی و نقاشی حرکت میکنند و گویی به تعریف متعارف از این دو تن نمیدهند، اما میتوان گفت کنش نقاشانه در آنها به مراتب بیش از پیش به چشم میخورد. پیکرهای کوچک نوظهور در آثار وی به مراتب رهاتر از صورتهای آثار پیشین به تصویر کشیده شدهاند؛ عدم اصرار بر پر و یکدستی خطوط، در هم شکستن بیش از بیش تناسبات و گردش زاویه دید نسبت این پیکرها از جمله رفتارهای نقاشانه متفاوتی است که در ساخت و پرداخت آثار اخیر از سقراطی سر زده است. نکته جالب توجه دیگر این است که او تجربه طراحی کارتون و تصویرسازی مطبوعاتی دارد، این بار بیانگری عاطفی را به صراحت پیام ترجیح داده و توامان به تقابلها پرداخته است؛ به قول خودش شادی و ملال، ظرافت و زمختی، رهایی و ترس و غیره را به تماشا نشسته و به تصویر کشیده است. هر چند در گزاره نقش بسته بر دیوار گالری، به کلیاتی درباره شیوه و حال و هوای شخصی خود در نقاشی پرداخته، اما آثار او و نحوه ارائه آنها، ما را به تماشای تقابلهای هر روز خودمان دعوت میکند.
بام گردی
نویسنده: بهمن تندرکیا