فیلیپ گاستون

120

به بهانه زادروز فیلیپ گاستون
در بررسی فصل‌های مختلف آثار فیلیپ گاستون نکته قابل توجه و مهم آن است که تا قبل از دهه هفتاد میلادی آثار وی چکیده‌ای از تاثیرات محیط پیرامون هنرمند بوده‌‌؛ گاهی مسائل اقتصادی، آشنایی و مطالعه هنرمندان محبوبش، جنگ و غیره، اما از اواخر دهه شصت میلادی، با توجه به سابقه طولانی و همچنین دستاوردهای متعدد هنری، گاستون فصل جدیدی از تولید آثار را شروع می‌کند که تماما درونی و مبتنی بر دیدگاه شخصی خودش هستند. رها کردن فرم انتزاعی و همچنین تغییر نقش‌مایه‌ها ناشی از تجربه زیسته و احساسی هنرمند است. او همچنان به اتفاقات پیرامونش حساس است، اما این بار واکنش وی روی بوم نقاشی شکل دیگری دارد؛ گاستون اتفاقات را آن‌چنان که می‌بیند و احساس می‌کند، تصویر می‌کند و در بند روایت به شیوه سابق خود و حتی شیوه‌های مورد تایید دوران خودش نیست و همین امر سبب مخالفت بسیاری با او می‌گردد.
تاثیرپذیری گاستون از شخصیت‌های مشهور حوزه هنر و ادبیات و فلسفه در دوره‌های مختلف کاریش مشهود است. با مطالعه هر دوره از آثار وی، شاهد نتیجه بصری و روایت هنرمند از سال‌های گذشته زندگی و نقاط عطف احساسی وی می‌شویم. انتزاع گاستون شاید دوره ماجراجویی حسی هنرمند روی بوم باشد، چرا که در آغاز این دوره آثار وی از نظر رنگ و فرم یادآور آثار مونه است و هرچه به اواخر دهه پنجاه میلادی نزدیک می‌شویم، نقاشی‌هایش پرتنش‌تر، تیره‌تر و گرفته‌تر می‌شوند که می‌تواند تاثیر ادبیات و فلسفه اروپایی، به‌ویژه کی‌یرکگارد، کافکا و سارتر باشد. با پایان این دهه و شروع دهه شصت میلادی، همزمان با تغییرات اجتماعی، واسطه اعتراضات گسترده و همچنین سطح بالای خشونت اجتماعی، ترور شخصیت‌ها، نژادپرستی و غیره گاستون مهم‌ترین و متفاوت‌ترین دوران هنری خود را با تولید فرم‌ها و انتخاب پالت رنگی جدید آغاز می‌کند. فرم انتزاعی را به کلی رها کرده و به بررسی اشیا می‌پردازد و در آثار بزرگتر کم‌کم فرم‌ها و شخصیت‌های سوررئال کلاه‌داری دیده می‌شوند که بی‌شباهت و ربط به کوکلاکس‌کلان‌ها نیستند. این شخصیت‌ها خبیث اما شکننده و حتی طنزآلودند و می‌توان آن‌ها را همچون نقابی دید که انسان‌ها خودشان را پشت آن پنهان می‌کنند.
بعد از این دوران گاستون یک بار دیگر جهان فرم و معنای آثار خود را تغییر می‌دهد. این بار همه‌چیز از نگاه هنرمند به خودش بازمی‌گردد فرم ثابتی در تابلوها تکرار نمی‌شود، اما خودنگاره‌ای از هنرمند با چهره‌ای کشیده و چشمانی خیلی درشت و باز وجود دارد که خیره مانده است. گاستون در این دوران به گفته خودش به دنبال یادآوری و ثبت مکانی فراموش شده‌است: «می‌دانم که مکانی فراموش شده از موجودات و اشیا وجود دارد که باید آن را بخاطر بیاورم، می‌خواهم آن‌جا را ببینم؛ چیزی را که می‌خواهم ببینم نقاشی می‌کنم.»فیلیپ گاستون که 27 ژوئن 1913 در یک خانواده‌ یهودی مهاجر به کانادا متولد شده بود، پس از نقل مکان به لس آنجلس در 1919 با رفتارهای نژادپرستانه کوکلاکس‌کلان‌ها مواجه شد. در دهه سی، به همراه روبن کادیش و چند نقاش دیگر چندین نقاشی‌های دیواری در مخالفت با نژادپرستی کشید و با کنشگران اجتماعی همراه شد و تا سال‌ها در کنار نقاشی، به فعالیت اجتماعی مشغول بود. گاستون هفتم ژوئن 1980 در شصت و شش سالگی در نیویورک درگذشت.

بام نقاشی
نویسنده: یاسمن شاپوری

یاسمن شاپوریمشاهده نوشته ها

Avatar for یاسمن شاپوری

نویسنده بام نقاشی

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.