همچون یک نسیم یا شبح
اغلب کسانی که در سنین جوانی میمیرند، همچون معماهایی هستند که ما را با پرسشهای بسیار روبهرو میکنند؛ اگر زنده میماندند چه میکردند و چه تاثیراتی بر فرهنگ و جامعه میداشتند؟! هر چند که خودکشی یک تابو است، اما در عین حال رازآمیز و جالب توجه هم هست، به خصوص زمانی که فرد شناخته شده و بااستعداد باشد؛ به امثال مازاتچو، جیم موریسون، جنیس جاپلین کرت کوبین، امی واینهاوس و سیلویا پلات و دیگران فکر کنید. فرانچسکا وودمن نیز مانند آنها در جوانی مرد؛ تنها بیست و دو سال داشت و با این حال، میراثی استثنایی از خود به جای گذاشت. عکسهای او تصاویری تکاندهنده از زندگی کوتاهش را به تصویر میکشد.
حضور شبحوار او در عکسها، تار، تا حدی پنهان، مبهم، شدید و قدرتمند است؛ گاهی اوقات آزاردهنده و مهمتر از همه صمیمی است. فرانچسکا وودمن بیشتر به خاطر عکاسی از خودش شهرت یافت، اما عکسهای او به معنای سنتی خودنگاره نیستند. او اغلب برهنه یا نیمه برهنه است و معمولاً نیمه پنهان یا مبهم دیده میشود گاهی اوقات با مبلمان، گاهی اوقات با نوردهی آهسته که چهره او را به یک حضور شبحوار و محو تبدیل میکند. این تصاویر زیبا و در عین حال غمانگیز زودگذر به نظر می رسند، اما حس بیزمانی را نیز القا میکنند. این تصاویر حسی از شکنندگی انسان را منتقل میکند. ابعاد کوچک عکسهای او، این شکنندگی را اغراقآمیز میکند.
اهمیت او به عنوان یک مبتکر قابل توجه است، به ویژه در دهه 1970، زمانی که عکاسی هنوز کمتر از نقاشی و پیکرسازی اهمیت داشت
وودمن این ایده را به چالش کشید که دوربین زمان و مکان را تثبیت میکند؛ چیزی که همیشه به عنوان یکی از اصول اولیه عکاسی دیده میشد. او با بازیگوشی نور، حرکت و جلوههای عکاسی را دستکاری کرد و از وسایل با دقت انتخاب شده، لباسهای قدیمی و فضای داخلی پوسیده استفاده کرد تا فضایی اسرارآمیز را به کار اضافه کند. اگرچه عکسها اغلب بهمثابه سند واقعیت در نظر گرفته میشوند، اما عکسهای فرانچسکا متفکرانه صحنهسازی شدهاند. او با استفاده از مکان، نورپردازی، لباسها، وسایل و بدن خود یک واقعیت خیالی خلق کرد. کل مجموعه آثار فرانچسکا وودمن در دوران جوانی و تنها در هشت سال خلق شد. عکسهای او موضوعات مهمی مانند روابط، تمایلات، تصویر بدن، بیگانگی، انزوا و سردرگمی یا ابهام در مورد هویت شخصی را طرح میکنند.
اهمیت او به عنوان یک مبتکر قابل توجه است، به ویژه در دهه 1970، زمانی که عکاسی هنوز کمتر از نقاشی و پیکرسازی اهمیت داشت. او راه را برای هنرمندان بعدی باز کرد؛ کسانی همچون سیندی شرمن و ننن گلدین که از عکاسی برای کشف و بیان مضامین مرتبط با هویت و جنسیت استفاده کردند. فرانچسکا وودمن که سوم آپریل 1958 در دنور کلرادو به دنیا آمد، عکاسی را در اوایل نوجوانی و زمانی که در مدرسه شبانه روزی بود، شروع کرد. او در طول زندگی کوتاه خود بیش از هشتصدعکس گرفت.
تاثیر هنر سوررئالیستی، بهویژه عکسهای من ری و کلود کاهون را میتوان در مضامین و سبک آثار او مشاهده کرد
او در محیطی بزرگ شد که ساختن و هنر بخشی از زندگی روزمره بود. پدرش نقاش و عکاس بود و همچنین مدرس عکاسی دانشگاه بولدر در کلرادو بود. مادرش پیکرساز و سفالگر بود. هنرمندانی از جمله دیوید هاکنی و ریچارد سرا مهمان خانه وودمن بودند. خانواده وودمن تابستانها را در مزرعهای در حومه فلورانس ایتالیا میگذراندند و بسیاری از عکسهای او در آنجا گرفته شده است. فرهنگ و هنر اروپایی تاثیر بسزایی در پیشرفت هنری او داشت.
تاثیر هنر سوررئالیستی، بهویژه عکسهای من ری و کلود کاهون را میتوان در مضامین و سبک آثار او مشاهده کرد. او ایدهها و مهارت های خود را در دوران دانشجویی در مدرسه طراحی رود آیلند توسعه داد. فرانچسکا پس از مهاجرت به نیویورک در سال 1979 از افسردگی رنج میبرد و در سال 1981 پس از یک رابطه ناموفق، به طرز غمانگیزی در سن بیست و دو سالگی جان خود را از دست داد.
بام_عکاسی
دبیر: هوفر حقیقی
نویسنده: بهار وفایی
تصاویر:
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.
شرکت نگاه روشن پارس حامی پشتبام