هنر و پول، بخش دوم
نگاه به حراجیها و آمار و ارقام فروش آثار ممکن است این فرضیه را در ذهن تقویت کند که بازار هنر سلیقهساز است و نه تنها مخاطبان، بلکه هنرمندان نیز در پی انتفاع مالی، به سمت خلق آثار خاص مطابق با سلیقه بازار تمایل پیدا میکنند. آیا ممکن است اقتصاد بازار، تنوع هنری را کاهش دهد؟ این مسئله را به کل نمیتوان رد کرد، اما به نظر نمیرسد چنین اتفاقی برای بازار کتاب یا موسیقی افتاده باشد. این بازارها آن¬قدر تنوع دارند که میتوانند صدها سلیقه خاص و کمتعداد را راضی کنند.
حال اگر به این فرض پیش برویم که اقتصاد بازار نتواند استعدادها را به خوبی پرورش دهد، آیا ممکن است مداخله دولت و ارائه یارانه به هنرمندان باعث تغییر شود؟ کسانی که در زمینه اقتصاد فرهنگ مطالعه کردهاند با این نظر موافقند، چراکه هنر تاثیرات اقتصادی دارد؛ یعنی منافعی که بهصورت عمومی و نه فقط توسط عدهای که آثار را در اختیار دارند، مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. موزههای هنری باعث جذب گردشگر میشوند و شهرهایی مطلوب برای سرمایهگذاری ایجاد میکنند، اما کدام هنرمندان باید پول دریافت کنند و چرا؟
اگر قرار باشد امتیاز یا کمک دولتی پرداخت شود، دریافتکنندگان آن را چه کسانی انتخاب میکنند؟ عموم مردم؟ یک هیات منتخب دولتی؟ آیا سیاستمدارن نسبت به عموم سلیقه هنری بهتری دارند؟ میتوان تضمین کرد که جهتگیری سیاسی نداشته باشند؟ منتقدان هنری، مورخان هنر، گالریداران و مجموعهداران چطور؟ اکثر اینها به سنتها علاقه دارند، چرا که اگر یک شکل هنری جدید بهوجود آید، حوزه تخصص آنها کوچکتر خواهد شد، علاوه بر این بحث منفعت شخصی از هنرمندان نزدیک به آنها هم مطرح است. یک هیئت که از میان هنرمندان انتخاب شدهاند چطور است؟ حالا مسئله این است که تعریف هنرمند چیست؟ مدرک هنری ملاک است یا سابقه کاری؟
نظریه “هزینه پنهان پاداش” میگوید پاداشهایی که مربوط به خروجی هستند، مثل فروش رفتن یک نقاشی، باعث ایجاد انگیزه برای خروجی بیشتر میشوند
ارائه درآمدی تضمین شده به هنرمندان قبلا آزمایش شده است. دولت هلند سالها و بهصورت خاص در دهه هشتاد میلادی با خرید آثار هنری هنرمندان هلندی، به آنها یارانه میداد. اما هنرمند برجستهای از ان دوره به جا نمانده است. در واقع دانش ما درباره ارتباط یارانه با انگیزه کم نیست. مقالات متعددی در حوزه روانشناسی دربار اثری که به آن “هزینه پنهان پاداش” میگویند، منتشر شده است.
این نظریه میگوید پاداشهایی که مربوط به خروجی هستند، مثل فروش رفتن یک نقاشی، باعث ایجاد انگیزه برای خروجی بیشتر میشوند، در حالی که یارانههایی که فقط پاداش تلاشهای فرد هستند، باعث کاهش خروجی میشوند. این مسئله نشان میدهد که ممکن است بعضی کمکهای دولتی بهجای افزایش انگیزه و خلاقیت هنرمندان، آنها را محدود کند. دولتها هنرمندان را به طور متفاوتی از نجارها، تولید کنندگان، و دیگر صنفها حمایت یارانهای میکنند.
معمولا روشهای آنها بیشتر حاکی از مصلحتهای سیاسی است تا تحلیلهای منطقی اقتصادی. تعداد زیاد جوایز هنری نیز نوعی یارانه دیگر است، اما یارانهای که فقط به تعداد کمی هنرمند تعلق میگیرد. بیشتر کاندیداهای این جوایز توسط کمیتههای مختلف انتخاب میشوند، نه انتخابهای عمومی. جای تعجب نیست که این کمیتهها، هنرمندانی که آثار آنها را در مجموعههای شخصی خود دارند، حمایت میکنند تا بر اعتبار آنها و در نهایت ارزش آثارشان بیافزایند.
منبع: تامپسون، دن (1398)، کوسه شکم پر 12 میلیون دلاری، اشکان زهرائی، تهران، نشر بیدگل، چاپ اول.
تصاویر: آثار دیمن هرست در محفظههای حاوی فرمالدئید
#بام_اقتصادهنر
دبیر:هژیر کهریزی
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.
شرکت نگاه روشن پارس حامی پشتبام