به بهانه نمایشگاه مجسمههای سعید شهلاپور، در گالری ایرانشهر
سعید شهلاپور هنرمندی است که در طول فعالیت هنری خود، با رویکرد خاص مبتنی بر تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی در دورههای مختلف کاری و زندگی شخصی، دست به تولید اثر هنری زده است. حضورش در گروه دوم نقاشان و مجسمهسازان تالار قندریز و برگزاری اولین نمایشگاه انفرادیش در سال 1347 در تالار قندریز، تا حدودی روشنگر ذهنیت و نگرش اوست. او معتقد است که اثر هنری باید بازتابنده روح زمانه هنرمند باشد و اگر چنین نباشد، صرفا تولیدی تزیینی است.
رفتار شهلاپور در نمایشگاه اخیرش، در گالری ایرانشهر، برگرفته از همین ذهنیت و در امتداد شیوه تثبیتشده او، در تکاپویی برای نمایش انعکاسی از زندگی سیاسی و اجتماعی خود است. ممارست و تلاش دایمی در تولید اثر و ارائه آن، ویژگی شخصیت هنری او بوده و هست. اثر، تنه محکم و سترگی از جنس چوب است، که در برخورد اول خود را همچون سدی در برابر مخاطب قرار میدهد که تو (مخاطب) بایستی و با نیم نگاهی رو به بالا، عظمتش را دریابی و خیره در جستوجوی کورسویی از نور آن سوی دیوار (مجسمه) باشی؛ اثر او در نظر اول دیوار است و در نظر دوم کورسوی امید. امید از آن جهت که جنس و ماده مجسمه چوب است، خشک نیست و روح دارد و مهمتر از همه منفعل نمانده و پر از برآمدگی و تورفتگی و بریدگی و خراش است؛ همچون خود هنرمند از پس سالیان.
مشخصه ریتم در مجسمههای چوبی
مشخصه ریتم در مجسمههای چوبی یا به تعبیر دیگری دیوارینههای شهلاپور، از کیفیات بصری در ارائهای توتموار و بیانی اکسپرسیو است؛ عنصری که تکرار را با بار معنایی منفی، تبدیل به وجه مثبت دیداری کرده و خود این تکرار حاصل همان بریدگیها و خراشها است.
عنصر مهم دیگر در این نمایشگاه حضور نور در مجاورت با مجسمههای شهلاپور است. تنههای ضخیم چوب با نظمی حسابشده و قاعدهمند، با کمترین فواصل ممکن، عمود برزمین در قابی، باز از جنس چوب کنار هم ایستادهاند و نور از بالا بر آنها میتابد. سایههای این مجسمهها و نوری که از شیارها عبور کرده و بر زمین افتاده، حکم عنصری فرعی، اما مکمل را دارد. البته کمبود حضور منبع نوری بر روی زمین احساس میشود تا این بازی نور و سایه را در سقف نیز میدیدیم و بر هیبت مجسمهها تاکید دو چندان میشد.