چه چیز ارزش یک اثر هنری را مشخص میکند
اندی وارهول پاسخ واضحی به این پرسش داده است. او در ۱۹۶۰ گفت: «هنر نهایتا ارزش خود را از دلار اخذ میکند.» مسئله این نیست که این گفته حقیقت دارد یا نه، بلکه نکته این است که این گزاره بخشی از حقیقت را حمل میکند. بسیاری از آثاری که به زعم ما جزو آثار مهم و برگزیده هنر محسوب میشوند، بسیار گرانقیمت هستند. شاید تصور عمومی این باشد که ارزش مالی آثارهنری به دلیل کیفیت آنها است. به نظر میرسد که در خیلی از موارد این گونه هم هست، اما همیشه این طور نیست. ممکن است این قضیه برعکس باشد و آثار هنری کیفیت و اهمیت خود را از دلار اخذ کنند.
ارزش اثر هنری متاثر از جریانها و سازوکار بسیار پیچیدهتری از تنها و تنها خود اثر و وِیژگیهای کیفی است
یک اثر معروف از یک هنرمند مشهوررا که تبلیغات زیادی برای شهرت آن صورت گرفته و مالک آن ،موزه اسم و رسم داری است، در نظر بگیرید؛ چه دلیلی دارد که کیفیت اثر و قیمت آن همخوانی داشته باشند؟ چرا فکر نکنیم که منافعی (مالی، اعتباری، سیاسی وغیره) در پس آن نیست؟ بکر جامعه شناس معتقد است که” هنر بزرگ” و “هنرمند نابغه” و عبارتهایی از این دست، برچسبهایی هستند که تشکیلات و افرادی که سودی از آن میبرند، به اثر و اشخاص خاصی میزنند که منافع ایشان در آن گره خورده است.
وی معتقد است که این توصیفات، تصوراتی مبهم و رازآلود هستند که بر شیوههای تولید، توزیع و مصرف هنر سایه میافکنند. چیزی که وارهول قصد گفتن آن را دارد، همین است. اینکه هنرمند و خود اثر هنری، فی ذاته، خصوصیت منحصر به فردی ندارد که با آن سنجیده شود. این بازار است که میگوید هنرمند و اثرش کجا ایستادهاید. ارزش اثر هنری متاثر از جریانها و سازوکار بسیار پیچیدهتری از تنها و تنها خود اثر و وِیژگیهای کیفی است.
اختلاف جهان بینی در خود تعریف “ارزش” و “ارزشگذاری” آثار هنری
مسئله این است که آیا اثر هنری به خودی خود ارزش مشخصی دارد؟ کاملا واضح است که خیر. پس چگونه ارزش آن را میسنجیم؟ بین آثار مختلف، چگونه میتوانیم ارزشگذاری کنیم؟ وارهول میگوید دلار این کار را انجام میدهد. در برابر این دیدگاهِ وارهول، هنرمندانی مانند اسمیتسون قرار دارند. وی مارپیچی را به عنوان اسکله ساخت که میدانست به مرور زمان از بین خواهد رفت. ارزش اثر وی باقی مانده، بدون آن که آن را از دلار گرفته باشد.
به این ترتیب ما با اختلاف جهان بینی در خود تعریف “ارزش” و “ارزشگذاری” آثار هنری روبهرو هستیم. شاید بهتر باشد با طبقهبندی جان دیویی مسئله را بشکافیم.او معتقد است که سه نوع ارزش هنری وجود دارد: ۱- ارزش زیبایی شناسی و فلسفی ۲- ارزش تاریخی و هنری ۳- ارزش اقتصادی. او یادآوری میکند که ارزش اقتصادی هیچ ربطی به دو ارزش دیگر ندارد. گ چه این طبقه بندی خود مدخل سوالهای زیادی هست، اما به این پرسش ما پاسخ مشخصی میدهد. در پاسخ به پرسش آغازین، باید ابتدا پاسخ دهیم کدام نوع ارزش؟
#بام_فلسفههنر
دبیر: سینا یعقوبی
تصاویر:
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.
شرکت نگاه روشن پارس حامی پشتبام