نسبت میان هنر و جادو

156

نسبت میان هنر و جادو

بنا به گفته افلاطون، هومر از هنر گرانقدر و پر اشتهار خویش برای تحقق هیچ نوع طرح اصلاح عمومی یا خصوصی سود نجست و هنر او موجب پیروزی در جنگ یا توفیق در اکتشافی هم نشد و تا آنجا که می‌دانیم از جماعت پیروان و مریدانِ ستایشگر نیز خبری نبوده است. هنر، نخست باید سودمندی خود را به اثبات می‌رساند. افلاطون نیز همچون یهودیان تصویرسازی و تقلید از طبیعت را ممنوع می‌دانست. عقل و دین، هر دو، جادو را خوار می‌شمارند.

هر اثر هنری نیز محیطی پیرامون خود می‌سازد که آن را از واقعیت جدا می‌کند

این جادو حتی هنگامی که در مقام هنر تن به جدایی از هستی می‌سپرد، هنوز از شرافت بی‌بهره است.
اثر هنری هنوز وجه مشترکی با جادو دارد؛ ایجادِ یک قلمروی خودبسنده خاص خود که از زمینه و بافت هستی ناسوتی مجزاست و قوانین خاصی در آن اعمال می‌شود. درست همان‌طور که جادوگر در مراسمِ خویش قبل از هر چیز مرزِ محوطه‌ای را مشخص می‌کرد که نیروهای مقدس می‌بایست در آن عمل کنند، هر اثر هنری نیز محیطی پیرامون خود می‌سازد که آن را از واقعیت جدا می‌کند. اما همین طردِ تاثیرات بیرونی، که از رهگذر آن، هنر از گشودگی و علقه جادویی متمایز می‌شود، هنر را از گذشته عمیق‌تر به میراث جادو پیوند می‌زند. این در سرشت اثر هنری یا نمود زیباشناختی است که درست همان چیزی باشد که در مقام واقعه‌ای هولناک و بی‌سابقه در جادوی بدویان تجربه شد؛ نمایان شدن کل در جزء.

جادوگر در خدمت گروه‌هایی هستند که او را انتخاب می‌کنند، اما هنرمند مدام در جست‌وجوی بی پایان یک نقش دست‌نیافتنی است.

آن جعل و تبدیلی که به واسطه آن اشیا همچون پدیده‌ای روحانی ظاهر می‌شوند، در اثر هنری پیوسته تحققی دوباره می‌یابد و همین امر هاله یا آئورای اثر هنری را شکل می‌دهد. این دعوی، گاه فلسفه را وامی‌دارد اثر هنری را بر معرفت مفهومی برتر بشمارد. بنا به گفته شلینگ، هنر آنجا پا به صحنه می‌گذارد که دانش، آدمیان را قال می‌گذارد*.

لوک دوهوش هم به شباهت‌های جالب میان جادوگران و هنرمندان اشاره می‌کند .شباهت‌هایی که یادآور پرومته است که در اساطیر یونان باستان، پشتیبان هنرمندان و جادوگران این یا آن دسته بود و به خاطر همان‌ها به کیفر رسید. از نظر او آن‌ها در منزلت مشابه یکدیگرند، اما کارکردشان تفاوت اساسی دارد؛ جادوگر در خدمت گروه‌هایی هستند که او را انتخاب می‌کنند، اما هنرمند مدام در جست‌وجوی بی پایان یک نقش دست‌نیافتنی است.


*آدورنو و هورکهایمر (1399)، دیالکتیک روشنگری، ترجمه مراد فرهادپور و امید مهرگان، تهران، نشر هرمس، صص ۴۰ و ۴۱.
#بام_فلسفه_هنر
دبیر: سینا یعقوبی
تصاویر:

  1. Domenico Remps, Cabinet of Curiosities, 1690
  2. Pieter Brueghel (I), Dulle Griet, 1563
  3. Incantation Bowl Demon, 6th–7th century
  4. Hieronymus Bosch, The Conjurer, 1502
  5. Depicting The life of The Anglo-Saxon saint, Guthlac (674-715), 12th or early 13th century
  6. Francisco de Goya, Lucientes Witches Sabbath, 1797 – 1798
  7. Giorgio de Chirico, The Amusements of a Young Girl, 1915
  8. Paul Klee, Fish Magic, 1925
  9. Rene Magritte, Not to Be Reproduced, 1937
    10. Joan Miro, Person Throwing a Stone at a Bird, 1926

سینا یعقوبیمشاهده نوشته ها

Avatar for سینا یعقوبی

دبیر بام فلسفه هنر

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.