ذات و نمونه
منتشر شده در منتخب مقالات پیتر هالی 1981-1987
نویسنده: پیتر هالی
ترجمه: هادی پورصادقیان
میتوان از آن [نظام موجود] به عنوان پستمدرنیسم یا نئومدرنیسم یاد کرد، اما آنچه از ویژگیهای این نظم است ، تحقق بیش از حد (hyper-realized) عناصر مدرنیسم است. آنها به خالصترین حالت فرمال خود کاهش یافتهاند و از آخرین آثار زندگی یا معنا عاری شدهاند. این عناصر در یک سیستم خودارجاع، که خودش هم حاد-محقق شدهای از خودارجاعیِ مدرنیسم است، باز-مستقر گردیدهاند، گرچه اکنون از رویای تجددخواهی انقلابی مدرنیسم گسیخته است. در پست یا نئومدرنیسم، عناصر نحوی تغییر نمیکنند. واژگان مدرنیسم ابقا شدهاند، اما عناصر آن که از پیش بیمسمی گردیدهاند، سرانجام و کاملا جدا از هرگونه ارجاع به واقعیت هستند. در این حاد-مدرنیسم (hyper-modernism)، مدرن هرگز دور انداخته نشده، بلکه بهسادگی فقط جایگزین همزاد مدرن خود شده است. نمونه این روند تحول در شهر مدرن است. پاریس، بوستون و نیویورک تغییر نکردهاند. (تغییر عجولانه از مشخصههای مدرنیسم است؛ تعریض خیابانها، پر کردن آبچالهها، ساخت بناهای یادبود) چنین شهرهایی بهسادگی به همزاد فرمال خود تبدیل میشوند. آنها محصور در جهان پساصنعتی فراگیر هستند و به شهربازی مدرن بدل شدهاند؛ جایی که فرد برای دیدن ردپایی از فضاهای عمومی مانند قطارها و پارکها میرود و برای دیدن ردپایی اجتماعی مثلا در کافهها و یا تئاترها. به همین منوال، هنر با همزاد خود جایگزین شده، با اشیا و تصاویری که نسخه المثنایی برای «تاثیر هنر» هستند. این جهانِ همزاد به واسطه تبدیل هر عنصر به مدلِ خود بهدست آمده است. مفهوم مدرنیستی ذات (essence) در طبیعت، تا وضعیت مدل فروکاسته شده که در آن فرم تنها باقی میماند و از معنا جدا گشته است. بدین ترتیب، جهانِ مدل تحقق نهایی نیروی جنبش [یا انگیزه] مدرنیسم به ایدئالیسم است. به طور خاص، انتزاع به واقعیت بدل میگردد و کل محیط تبدیل به مدل محیط میشود. همه واقعیتهای دیگر، خصوصا واقعیتهای مربوط به ویژگی و تعالی یا کنار گذاشته میشوند یا توسط مدل احاطه شده و خودشان تبدیل به مدلهایی میشوند. بنابراین، آنجا نهتنها واقعیتِ مدل وجود دارد، بلکه به همین نحو هیچ واقعیتی جز واقعیت مدل وجود نخواهد داشت. در نتیجه، توسعهدهندگان شهرهایی را تولید میکنند که مدل شهرها هستند، معماران ساختمانهایی میسازند که مدلهای ساختمانها هستند و هنرمندان آثاری را خلق میکنند که مدلهای ایده هنر هستند. به همین ترتیب، در این جهان با آموزههای روانشناسی و فیزیولوژی، انسانها تنها میتوانند مدلهایی از انسانها باشند، توامان نظرسنجی از افکار عمومی، آزمونهای چند گزینهای و دستگاههای پاسخگویی تلفنی تعیین میکنند که ارتباط میتواند صرفا یک مدل ارتباطی باشد.
نیروی عملیاتی که در پس استقرار این قلمروی دوگانه و مدل قرار دارد، استیلای اصل جریان [گردش] است. بقایای ردپای حرکت فیزیکی درون سیستمهای جریانِ اتومبیلها، عابران پیاده و کالاها ثبت شدهاند. دانش مدرنیستی به اطلاعاتی تبدیل میشود که از طریق تلویزیون، مجلات هفتگی و مدارهای الکترونیکی کامپیوتر به جریان درمیآیند. متافیزیک به گردش بیانتهای نشانهها از طریق آبشارهای (chutes) فضای ذهنی غیرواقعی تبدیل میشود. سرانجام، حاد-مدرنیسم با بسته شدن و جریان [گردان] تعریف میگردد. طبیعت مدرنیسی در طبیعت محفوظ و شهربازی محصور است. شهر مدرن توسط بزرگراهها احاطه شده و درون شبکه جریان زیربخشها دوره شده است. خود زمین که در ابتدا توسط مدرنیسم به عنوان یک کره تعریف شده بود، در حاد-مدرن با مدارها یا نظام حسگرهای الکترونیکی ماهوارههای مصنوعی محاصره شده است.
در مدرنیسم، دالها از مدلولها جدا شدند، اما این امر بهمثابه ابزاری برای قدرتبخشی و بازیابی زندگی دال صورت گرفت. در حاد-مدرنیسم، دال نه تنها در برابر مدلول بلاتکلیف میماند، بلکه آزاد است تا خود را به دنبالهای بیپایان از دلالتها متصل کند. اما این وضعیت حاد-مدرن، یک تقارن حتی کاملتر از مدرنیسم را توصیف میکند. هیچ معنایی غایی نیست و مدلولها یکی پس از دیگری در یک حرکت جمعی دوار و بیپایان به صف درآمدهاند. دایره متا-نشانهای برای حاد-مدرن است.
#بام_نقدونظر
نویسنده: پیتر هالی
ترجمه: هادی پورصادقیان
تصاویر:
برای خرید نسخه کاغذی پشت بام به این لینک مراجعه کنید.
شرکت نگاه روشن پارس حامی پشتبام