روایتی از مرز باریک واقعیت و رویا

در پشت پلک، چهار کار بزرگ از ندا صمدی در فضای کوچک گالری بُستان چیده شدهاند، این نزدیکی فیزیکی همان حسی را میسازد که خودِ آثار دربارهاش حرف میزنند: احاطهشدن، تعلیق و سکوتی فشرده. مخاطب نه روبهروی اثر، بلکه درون آن قرار میگیرد. فضای محدود فاصلهی امن را حذف میکند و تجربه را شبیه لحظهای میسازد که چشمانمان را میبندیم، تاریکی همهچیز را میبلعد، تصاویر نیمهروشن به هم نزدیک میشوند و جای نفسکشیدن تنگ میشود، اما درست از همین نزدیکی معنا شکل میگیرد. در مواجههی نخست، فضا یادآور نمازخانهی روتکوست، فاصلهها آنقدر کماند که بدن به بخشی از اثر تبدیل میشود و مخاطب ناچار در درون کار قرار میگیرد. در نقاشیها فضایی تاریک و وهمآلود، با نوری کم، پارچههایی آویزاناند که با نسیمی آرام به حرکت درمیآیند و پیکرهای که روی زمین افتاده، نسبتش با عظمت پردهها، جهان پشت چشمهای بسته را آشکار میکند. همین اختلاف مقیاس، احساس تعلیق را چند برابر کرده است. ندا صمدی با استفاده از مرکب و ایجاد هاشورهای ظریف، فضایی بین واقعیت و خیال میسازد، خطوطی که هم نشان از تمرکز او بر فرم دارند، هم مهارتش در برقراری تعادل میان واقعگرایی و رویا را نمایان میکنند. مخاطب در برخورد با این آثار مدام میان تاریکی و روشنی، میان گمگشتگی و تنفسی تازه، در رفتوآمد است، نوعی هماهنگی میان نگاه هنرمند و تجربهی بیننده شکل میگیرد. هنرمند برای تصویرکردن جهان خیال، زبان شخصی خود را دارد، زبانی با روح شرقی که بهجای تقلید، بر درک درونی تکیه میکند. شاید همین پیوند میان روح شرقی و فهم درونی است که آثار او را ماندگار میکند. در نهایت، این مجموعه دریچهای است به جهان ساخته شده به دست هنرمند و شما دعوتید به شنیدن این روح شرقی و قدمگذاشتن به دنیای خیالِ پشت پلک.
بامگردی
نسترن کمالی






