تسلسل تکرار و فرم ناپایدار

آثار آنیتا هاشمیمقدم در فرمی از تکرار عناصر بصری بهنمایش در میآیند که گاه تجربهای تروماتیک را بدون دادن نشانههای ملموس در خود مستتر کردهاند. این شیوه از فرایند خلق اثر هنری محصول تحولات اخیریست که در مدیومهای هنر ایجاد شده. با تحولات هنری بعد از سالهای ۶۰ و ۷۰ میلادی جریانات و جنبشهای هنریای بهوجود آمدند که از عکس، ویدئو، حجم و متریالهای متنوع جهت ثبت چیزی بهره بردند که ماهیتاً میل به پایدار و ایستا ماندن ندارد. این تحول در فلسفه با ردّ ذاتباوری و جوهرانگاری پیوند مییابد. گویی کیفیتی وجود ندارد که از ازل تا ابد به حیات خود ادامه دهد. در کارهای آنیتا هاشمی مقدم این تحولات فلسفی و هنری در فرم خود را نشان میدهند. کارهای او نه سرآغاز و نه انتها دارند. صرفاً یک لحظه غیرماندگار و گذرا را ثبت میکنند. اکثر این ثبتها، چه در قالب عکس، چه ویدئو یا حتی چیدمان قرار نیست فرمی کامل و متعارف را نشان دهند. گویی کارها قبل از اینکه بهطور کامل بهوجود بیابند، فرایند خلقشان متوقف شده است. از سوی دیگر در این کارها معمولاً با تکرار عناصر بصری که وجه اشتراک فرمی دارند مواجه میشویم. بسیاری از اوقات خود هنرمند یا دست یا عضوی دیگر از بدن این عناصر بصری را تشکیل داده است. این شکل از تکرار در فضایی رازآلود و مبهم، شباهت به مفهوم تکرار در اندیشهی فروید دارد. در تحلیل فرویدی تکرار معمولاً بخش غیرقابل انکاری از زندگی فرد را تشکیل میدهد. او معمولاً به افرادی شبیه به هم علاقه پیدا میکند، خود را در مخمصههایی میاندازد که به مخمصههای قبلی شباهت دارند و گاه تروماهایی مشابه هم را تجربه میکند. بخشی از وجود فرد به تجربهی امر آشنا و شبیه به تجربهی قبل از آن میل میکند. از این جهت فرم تکرارشوندهی موجود در آثار آنیتا هاشمی مقدم بهنوعی از تکرار شباهت دارند که امری آشنا و انگار تروماتیک را تداعی میکنند. فرم ناپایدار و گذرای کارها راه به واکاوی تروما نمیدهد. گویی هنرمند آگاهانه تجربهی تروماتیک را از نظر پنهان میکند و صرفاً لحظهای از تجلی آن را در فرم اثر میگنجاند. تجربهگرایی و ماهیت experimental کارها مانع از انتقال روایت مشخص به مخاطب میشود. او صرفاً باید ناپایداری موجود در آثار هاشمی مقدم را بپذیرد. در بسیاری از آثار experimental هنری که بسیاری از اوقات ویدئوآرت را هم میشود در این دسته گنجاند، از تکاپو برای ثبت اثر هنری در تاریخ هنر دست کشیدهاند. برخی از کارها بلافاصله بعد از بهوجود آمدن از بین میروند و هیچ اثری از آنها باقی نمیماند. کار هنری به بخشی از کوشش هنرمند برای تداوم حیات هنرمندانه تبدیل میشود. اثر هنری در زمان خلق و بعد از نمایش داده شدن تأثیر خود را میگذارد و نیازی به تداوم حیات ندارد. آثار آنیتا هاشمی مقدم را میشود بیش از هر چیز روبرو شدن با فاصلهگیری از لزوم بقای اثر هنری تلقی کرد. این ویژگی وجودی اثر هنری، در فرم کارها نیز متجلی میشود؛ فرمی ناپایدار که شروع و پایان ندارد و در خود تکرار را بهمثابه نوعی فرایند خلاصی از تروما میبیند و در نتیجه میلی برای نمایش جاودانگی اثر هنری ندارد.
بامگردی
هومن هنرمند







