سالروز درگذشت حسین بهزاد
در سال ۱۲۷۳ خورشیدی در تهران، به دنیا آمد.
حسین بهزاد، فرزند میرزا فضلالله اصفهانی، قلمدانساز و نقاش آبرنگ بود.
پدرش او را شاگرد ملاعلی قلمدانساز کرد تا فنون نقاشی سنتی و قلمدانسازی را بیاموزد. از همانجا، نقاشی برایش بدل به زیستن شد.
در هجدهسالگی، مستقل شد و بعدتر در کارگاه غلامحسینخان میناسازباشی نقاشی آموخت.
عزم سفر به اروپا کرد، تنها تا تفلیس رفت و برگشت، اما همین رفتوبرگشت کوتاه، چشمانش را به جهانی دیگر گشود.
سالها بعد، همان نگاه تازه در آثارش نشست.
بهزاد، تقلیدگر مکتبهای کهن بود؛ شاگرد وفادار کمالالدین بهزاد و رضا عباسی، اما زمانه دگرگون شد، او نیز!
پس از آشنایی با موزهها و هنر غربی، از تقلید دست کشید و به جستوجوی زبان شخصی برخاست؛ زبانی که مینیاتور را از گذشته جدا نکند، بلکه در دل زمان نو بنشاند.
در آثارش، چهرههای انسانی بازگشتند؛ نه چهرههای بیحالت و تکراری نسخههای کهن، بلکه مردمانی با اندیشه، تأثر و درد.
او به مینیاتور بُعد داد، سایه بخشید و رنگ را از تزئین به معنا رساند.
در طرحهایش، پرسپکتیو آرامآرام رخنه کرد، نور معنا گرفت و پیکرهها دیگر در خلأ معلق نبودند. برخلاف نقاشان غربی، از قوانین تابش نور پیروی نکرد و خودخواسته از آن در جهت ایجاد عمق و حجم در بخشهایی کمک گرفت.
بهزاد، فاصلهی میان خیال و واقعیت را پر کرد. رنگها در کار او زندهاند؛ خالص، محدود، درخشان.
او مینیاتور را از کتاب به دیوار آورد؛ از حاشیه به صحنه. در تابلوهایش، ادیبان، شاعران و مردم روزگارش نفس میکشند.
مینیاتور دیگر نه تصویر متن، که خود متن شد.
در دهههای پایانی عمر، بهزاد در هنرستان هنرهای زیبا تدریس کرد، در ادارهی باستانشناسی کار کرد و خانهاش در تهران با وصیت او به موزه تبدیل شد.
او در ۲۱ مهر ۱۳۴۷ در تهران درگذشت، هنرمندی که میان سنت و تجدد ایستاد و از درون هر دو، تصویری نو ساخت.








