پناه در گندمزار

2

درباره‌ی «دامنه تحدید» حمیدرضا فرحناکی

یکی از مهم‌ترین تبعات جنگ، تنش و اضطراب است. این امر انسان پساجنگ را از نظر روانشناختی و جغرافیایی مجبور به جابه‌جایی در مرزهای جدید و محدودتری می‌کند. در جنگ ۱۲ روزه‌ای که بین ایران و اسرائیل رخ داد. ساکنان برخی از شهرها برای حفظ امنیت مجبور به مهاجرت و ترک خانه‌هایشان شدند. یکی از این مهاجران حمیدرضا فرحناکی، هنرمند مجسمه‌ساز بود. او در این دوران به روستای خانوادگی‌اش در کرمانشاه پناه می‌برد و با قدم زدن در مزارع و گندمزارها سعی در به دست آوردن آرامش از دست رفته‌اش می‌کند. این دوران تبدیل به منبع الهام او و ریشه‌ی اصلی مجموعه‌‌‌ای با عنوان «دامنه تحدید» می‌شود که در گالری اُ به نمایش درآمد. اهمیت این آثار در آن است که ایده‌ی آن در دوران جنگ شکل گرفته و ساخت آنها بعد از جنگ انجام شده است. البته این آثار بدون استیتمنت تنها در قالب فرم‌های انتزاعی دیده می‌شود. با شنیدن قصه‌ی آن از زبان هنرمند، درمی‌یابیم که او تجربه‌ی زیسته‌ی منحصر به فرد خود از جنگ و فضای بومی را که در آن قرار گرفته بوده با مخاطب به اشتراک گذاشته است. هر اثر، فرمی انتزاعی از دسته‌های منظم و موازی مفتول‌ها، تکه‌هایی از لاستیک و برزنت است که در هم فرو رفته و یا به یکدیگر دوخته شده‌اند. فرم‌ها در جهت‌های مختلف کشیده شده، گاه ارتفاع گرفته و گاه در سطح زمینه‌ خزیده و گسترش یافته‌اند. حمیدرضا فرحناکی با شناخت و تسلطی که بر این ماده دارد، با وجود حس خشک، خشن و زمخت آنها توانسته زیبایی و نوعی از لطافت طبیعت را به ما نشان دهد و ماده را از معنای اولیه‌اش فراتر ببرد. چنان که مخاطب در نگاه اول به جنس و ماهیت مواد به کار رفته توجه نمی‌کند. نحوه‌ی چیدمان، تکرار و تاکید بر نظمی که به ماده داده شده و بین آنها برقرار است، به طرز جالبی خشن بودن آنها را کمرنگ کرده و در نگاه اول رابطه‌ی زیبایی از فرم و ماده را پیش چشم مخاطب می‌گذارد. با نزدیک شدن به هر اثر ویژگی‌ مواد به‌کار رفته روشن‌تر می‌شود و ذهن را در برخورد حس زیبایی و خشونت دچار دوگانگی می‌کند. سیم مفتول که نماد حصار، اسارت و محدودیت است با چینش منظم و موازی، ساقه‌های گندمزار را تداعی می‌کند. لاستیک زمخت و مقاوم است و مشخصا به صنعت و ماشین آلات [جنگی] اشاره دارد، اما با برش و نظم در چینشِ آن، تلطیف می‌یابد و به ترکیب‌بندی اثر کمک می‌کند و برزنت هم ماده‌ای مقاوم است که برای پوشش نظامی استفاده می‌شود و با انتخاب رنگ سبز، گستره‌ی زمین را یادآوری می‌کند‌. در ادامه نکات ظریف اما جالب توجه دیگری را می‌توان در این آثار مشاهده کرد. وقتی از فاصله‌ی دور و یا از زاویه‌ی بالا به هر یک از این فرم‌ها نگاه کنیم درخشش نقطه‌های نقره‌ای رنگ به صورت پراکنده و یا تجمعی از آنها را می‌بینیم که در اثر برش مفتول‌ها به وجود آمده‌اند. این درخشش را ‌می‌توان به نور نقطه‌های امیدی تشبیه کرد که بعد از هر رویداد سخت در زندگی انتظار آن را می‌کشیم. علاوه بر این هر سه ماده‌ی به کار رفته نشان‌دهنده‌ی نوعی از مقاومت هستند و این امر می‌تواند به مقاومت انسان در برابر شرایط نامساعد نیز اشاره کند. گرچه تمام مواد به کار رفته ماده‌های تخصصی هنرمند هستند، اما انگار تاثیرات ناخودآگاه جنگ، سبب شده تاکید و اصرار بیشتری برای ساخت این مجموعه با این مواد داشته باشد که به بازتاب مستقیم پساجنگ اشاره می‌پردازد.

بام‌گردی
عاطفه باقریان

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.