از چیچست در شاهنامه تا ارومیهی معاصر، پهنهای که روزگاری میان اسطوره و تاریخ آبی و زنده بود.
نام ارومیه در گذر تاریخ دگرگونیهای بسیار دیده است. در زبان آشوری، «اور» به معنای شهر و «میه» به معنای آب آمده است. همانند اورشلیم که شهر آشتی معنا میشود، ارومیه نیز شهر آب دانسته شده است. در آغاز دوره پهلوی، بهسبب علاقه رضاشاه، نام شهر به رضائیه تغییر کرد و پس از انقلاب دوباره به ارومیه بازگشت.
در متون و زبانهای گوناگون، شکلهای ارومی، اورمیه، ارْمیه، اورمو، ارم و ارومیه دیده میشود. در میان آذربایجانیها، اورمو رواج دارد. در زبان سریانی اورمیا، در ارمنی اورمی، در کردی ورمێ یا Ûrmîye، در عربی ارمیة و در ترکی عثمانی نیز ارومیه نوشتهاند. برخی آن را برگرفته از آرامی دانستهاند، برخی سریانی. حتی در متون اسلامی، اورمیه و اُرمی آمده است.
دریاچهی ارومیه نیز روایتهای گوناگون در متون کهن دارد. نام آن در اوستا به صورت چیچست آمده است؛ واژهای اوستایی به معنای درخشنده و شفاف. فردوسی در شاهنامه از چیچست یاد کرده و آن را عرصه بسیاری از رویدادهای بنیادین زندگی کیخسرو دانسته است. دژ بهمن که کیخسرو در نبردی غولآسا آن را میگشاید و از چنگ دیوان به درمیآورد، در نزدیکی همین دریاچه بود. در نسخهای از نزهة القلوب، نام چیچست به صورت خنجست آمده است.
استرابن آن را کپوتا نوشته که پورداود این نام را برگرفته از واژهی کبود در پارسی باستان دانسته است. در متون اسلامی نیز دریای کبودان یا کبوذان آمده است و نامهای کبودان، طروج، تلا و شراة در دورههای مختلف اسلامی ثبت شده است. جزیرههای درون دریاچه نیز در نامگذاری آن نقش داشتهاند. جزیرهی کبودان سبب شده گاه نام دریاچه نیز کبودان باشد. جزیرهی شاهی نیز در متون بهگونهای آمده که دریاچه را شاهی خواندهاند. طبری نیز در قرن سوم هجری از دژی در میانهی دریاچه یاد کرده است.
از کهنترین اشارهها به این پهنهی آبی، کتیبهی شلمنسر سوم، پادشاه آشوری در سدهی نهم پیش از میلاد، است. در آنجا از سرزمینهای پیرامون با نام پرسواه و ماتای یاد شده است. پادشاهی منائیان در جنوب دریاچه، در حسنلو، پدید آمد و سپس به دست متیان مغلوب شد. در متون یونانی و اسلامی، نامهایی چون مانتیانه و مارگیانه ثبت شده است.
امروز، دریاچهی ارومیه دیگر آبی ندارد، اما نام و داستانهایش همچنان در حافظهی تاریخ و اسطورهها جاری است. چیچست، کبودان، جزیرههای شاهی و قصههای کیخسرو یادآور روزگاری هستند که آب، زندگی و اسطوره را با هم پیوند میداد. این پهنهی کهن، اکنون تنها در خاطرهها و متون کهن زنده است و تاریخ را به یاد ما میآورد.
به کوشش: بهاره غلامیان

