در هیاهوی خیال

کارهای منیژه و پریسا حجازی بیش از هرچیز باشکوه هستند. آثار آنها برخلاف هنر مینیمالیستی با حداکثر میزان استفاده از عناصر بصری بهتصویر درآمدند. مخاطب با رنگهایی روشن و کارهایی پر از جزئیات روبهرو میشود و ممکن است از خردهروایتها و قصههای کوچک نقاشیها غافل شود. هر گوشه از آنها گویی اتفاقی افتاده یا در شُرف وقوع است. برخلاف ظاهر خوشرنگولعاب آنها بهنظر میرسد تنش و اضطرابی در فضا حاکم است. تخطی از قوانین حاکم در هنر کلاسیک غربی به کمک تکنیک این فضای پرالتهاب را تجسم بخشیده است. انگار چیزها در جای خود قرار ندارند و هیاهو در فضا حاکم است. آثار خواهران حجازی در بازنمایی تصویرهای باشکوهشان و پرداخت در جزئیات یادآور کارهای هیرونیموس بوش هستند. آنجا هم با خرده روایتهایی آمیخته به اساطیر روبهرو هستیم. ازاینرو گرچه هنر خواهران حجازی برگرفته از سبک نگارگریست ولی شباهتهای آشکاری به سورئالیسم پیدا میکند. هر تصویر را میشود مثل یک رویا یا بعضا کابوس دید. جهان خیالی این دو هنرمند راه را بر تفسیری یکجانبه و برداشتی یک سویه از آنها میبندد. تنش و اضطراب حاکم در فضا در اثر کنار هم قرار گرفتن عناصر بصری داستانهای پریان و قصههای کودکانه، و تخطی از تصویرپردازی رئالیستی و واقعگرا ما را به تفسیر آنها بهمثابه رویاها و کابوسهای ساکنین یک شهر خیالی میکشاند. ما گویی تماشاگر سیرک خیالات خود هستیم. میشود درختها، گیاهان و رودهای موجود در فضا را در خوانشی اسطورهای نشانههایی از زایش و باروری دانست که بهشت را تداعی میکنند و جمجمهها و دیوها را نمادهای مرگ و اهریمن تلقی کرد. ازاینرو فضای کارهای این دو هنرمند از عناصری پر شده که خیر را در کنار شر روایت میکند. از همهی اینها میشود علت پرداخت به جزئیات تصویری را فهمید. این آثار را میشود به دو صورت خوانش کرد: یک بار کلیت اثر را دید و حسی از آرامش، بهشت و زندگی از آنها دریافت کرد. بار دوم و با نگاه به جزئیات تصویرها به شکلی دیگر درمیآیند. این آثار مرگ، شر و تلخی را در خود پنهان کردهاند. با مواجهه با جزئیات تصویر شهرفرهنگ تغییر میکند. دیگر نه آرامش بلکه تنش و هیاهو در آثار حاکم میشود.
بامگردی
هومن هنرمند








