هنر فیگوراتیو برخاسته از احساس

هنر فیگوراتیو در طول تاریخ هنر مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده است. در قرون وسطی منحصر به بازنمایی امر قدسی بوده، در رنسانس پرداختی ایدهآل از فیگور انسانی و در دوران مدرن نمایشگر درونیات و احساسات فیگور. هرچند نمیتوان با قاطعیت این ادعا را مطرح کرد ولی در حقیقت از زمان ظهور هنر مدرن بود که هنر فیگوراتیو تصویری حقیقیتر از انسان را بهنمایش درآورد. بعد از آنچه هنر کلاسیک از انسان بهتصویر کشید، چه در آثار هنری یونانی و رومی و چه در هنر دوران رنسانس، در هنر فیگوراتیو تغییراتی ایجاد شد. دیگر بیش از پیش شاهد نمود یافتن احساسات و درونیات فیگور و هنرمند در اثر هنری بودیم. آثار شمسیوسفی نوعی بازنمایی فیگوراتیو مدرن است که انسان در آن از میانهی احساسات فیگور و هنرمند بهتصویر درآمده است. سبک استفاده شمسیوسفی از تکنیک و متریال به او قابلیت نمایش تمام و کمال درونیات کاراکترهایش را داده است. او از هر ابزار و متریال ممکن و حتی دمدستی استفاده میکند. آثار او هنری برآمده از شرایط و وضعیت و معطوف به زمینه (context) است. در رویکرد پراگماتیستی در هنر ابزار در خدمت هدف تولید هنری قرار میگیرند، آنها فینفسه ارزشگذاری نمیشوند. میخواهد متریال دمدستی و حتی ارزان باشد، میخواهد گرانقیمت و لوکس باشد. هنر فارغ از موادی که برای ساخته شدنش بهکار گرفته شده، ارزشگذاری میشود. هنرمند شخصیتی برآمده از زمینهی خویش است. فضای آثار او پاسخگوی وضعیتی که در آن سیر میکند. در این معنا هنر فیگوراتیو میتواند از هر ابزار و تکنیکی استفاده کند و الزامی به نمایش انسان ایدهآل ندارد. فیگورهای شمسیوسفی اکثرا بازنمایی رنج را تداعی میکنند. آنچه آنها را متمایز میکند تجربهی زیستهی هنرمند و فیگورهایش است. در این معنا فیگور در حالتی بهسامان و موقر بهتصویر در نمیآید بلکه حتی در بدترین وضعیت خودش بهتصویر کشیده میشود. بهکار گرفتن متریالهای دم دستی مثل رواننویس یا هر آنچه هنرمند در لحظه در اختیار دارد در قالب میکسمدیا، فیگور و انسان را از وضعیت ایدهآل خود پایین میکشد و از او تصویری واقعیتر نشان میدهد که از یکسو احساسات هنرمند و از سوی دیگر احساسات فیگور را نمایندگی میکند. هنر در این وضعیت برخورد همدلانه مخاطب را برمیانگیزد. مخاطب قرار است فیگوری برآمده از زمینه هنرمند و فیگورهایش را ببیند که آنها را متمایز از هر نوعِ شبیه به آن میکند. هنرمند در این شرایط میتواند مُهر شخصی خود را در آثارش حک کند و هر مخاطب با دیدن کارهای او سریعاا هنرمند را تشخیص دهد. شاید مخاطب نیز خود را نه عینا در همان وضعیت بلکه در وضعیتی مشابه با آن ببیند و او نیز بخشی از فرایند ساخت معنایی دیگر برای اثر شود.
بامگردی
هومن هنرمند








