درباره‌ی آثار مرجان قربانی

5

تاریخ و امکان‌های ویرانگرش

نمایشگاه دگردیسی مرجان قربانی از ۸ تا ۱۹ دی ماه ۱۴۰۲ در پروژه‌های ۰۰۹۸۲۱ در تهران برگزار شد. در بخشی از استیتمنت این نمایشگاه آمده است: «همواره تمامی رخدادها با دگردیسی رقم خورده و این خود سرآغازی است بر تاب‌آوری و روایت تاریخ زیسته و زیست نشده. مواجهه مستمر با سنگی بــه ظاهــر ثابــت و صلــب، من را بــه پرســش از خــود، جامعــه و تاریـخ فرا خواند. روایت شکسـتن مرزهـا، دیوارهـا و درهم کوفتن حصارها و زندگی‌ای که از سنگ‌وارگی خود نجات یافته است. مسیری نرفته در پیش می‌گیرد تا «خود» را در هر تجربه هر بار، از نو کشف کند و زندگی نزیسته‌اش را زندگی کند؛ تا به واسطه‌ بازخوانی تاریخ‌اش گذشـته، اکنـون و آینـده را بـا هـم در نسـبت قـرار دهد. ماهیت انسان نه برای جاودانه شدن بلکه برای ادامه دادن و تاب آوردن. چنین رخدادی که ماهیتش از بین نرفته، دوباره انباشت و منسجم گشته و همچون سنگی که در آستانه فروپاشی است به ذرات کوچکتری تبدیل خواهد شد تا به شکلی نو مبدل گردد».

اغلب گفته می‌شود که تاریخ تکرار می‌شود و از این نظر شایسته توجه است؛ اما واقعیت این است که آن‌ رویداد مکرر در دل تاریخ، صرفا به‌عنوان امکانی برای امروز که تداعی‌اش متوجه گذشته است، تکرار می‌شود؛ تکراری که حاملِ امکانی است برای تخطی از گذشته. به‌عبارت‌دیگر، خصلت ناهم‌سانی هر تکرار است که می‌تواند رویدادی تاریخی را همچون نیرویی انقلابی از نو احضار ‌کند. پس می‌شود گفت تاریخ هنگامی «تاریخ» می‌شود که گذشته در پرتو امروز و به‌گونه‌ای انتقادی بازخوانی و بلکه بازیابی شود. از‌ این‌ منظر، سخن گفتن از «تاریخ» نه فقط سخن گفتن از حیات و تقلای بزرگان نیست، بلکه سخن گفتن از «پس‌ماند» تاریخ‌نگاریِ تاریخ‌نگاران است؛ «پس‌ماند» هر آن چیزی که از قلم و دوات تاریخ‌نگارانِ رسمی حذف و طرد شده و به حساب نیامده است.

تاریخ و خرده‌تاریخ‌های آن انبوه «بی‌چهره‌شدگانِ رسمیت نیافته» در قیام‌ها، آن ذرات نادیده مانده، اما مهارناپذیر و رها شده در دگردیسی‌های اجتماعی. آن تاریخ و خرده‌تاریخ‌هایی که همچنان روی برخی بوم‌ها، کاغذها و نگاتیوها یا درون برخی اذهان فریاد می‌زنند و مقاومت می‌کنند؛ چرا که می‌دانند تجربه تاریخی و تاریخ‌مند‌سازی تجربه همواره از طریق تصویر و تصور و با مفروض دانستن عنصر «حرکت» در آن‌ها وساطت‌مند می‌شود. از‌این‌روست که «تکرار» تنها در پرتو وساطتِ تصاویر عینی و ذهنی و مکانیزم‌های حافظه است که رویدادی تاریخی را همچون امکانیِ انقلابی عرضه می‌کند. پس بیراه نیست که بگوییم «تاریخ» بر ویرانه‌ها شکل می‌گیرد و نه بر عدم‌ها؛ «تاریخ» نیرویی است که ویران می‌کند تا امکان‌ها از نو به میدان بیایند؛ صلبیت‌ها فرو بریزند و ذرات از میان حفره‌ها و ترک‌ها راه خود را به سوی نور باز کنند. 

آیا چیزی در حال دگردیسی است؟! احتمالا. آیا دگرگونی در انتظار است؟! قاعدتا این سوالی است که نه در نسبت با شی و تصویر، بلکه در نسبت با عاملیت خودمان در برابر تاریخ و تصور قابلیت طرح و پاسخ دارد؛ همان جایی که هنر می‌تواند همچون امکانی برای اندیشیدن، پرسش‌های جدی مطرح کند. به‌گمان من، این کاری است که آثار بر دیوارِ مرجان قربانی در نمایشگاه دگردیسی با مخاطب انجام می‌دهند؛ آثاری که مانع از آن می‌شوند تا مخاطب در جایگاهی امن، به «تاریخ» همچون تالی و توالی رویدادهایی خنثی و همسان بنگرد.

بام‌گردی
پوریا جهانشاد

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.