درباره‌ی آثار سمانه یوسفی

13

ملانکولیا و استحاله‌ی سوژه در فضایی اثیری

با تمرکز بر مجموعه‌ی دهلیز، به‌نمایش درآمده در گالری والی

تفسیری از مجموعه‌ی «دهلیز» سمانه یوسفی نوعی بازنمایی سوژه در لحظه‌ی استحاله است. این نوعی نمایش سوژه با ترفندهایی چون تقطیع فیگور، چشمان بسته‌ی او و دستان مرتعش و معلقش در میانه‌ی تصویر است. هم‌چنین تصویری از تخت‌خواب در فضایی تاریک یادآور فضایی خیالی و جدای از زمان و مکان معمول است که می‌شود زمان اثیری‌اش خواند. اثیری را آن‌گونه که هدایت در رمان بوف‌ کور به‌کار می‌برد، استفاده می‌کنم، نه زمان و مکان ماورایی بلکه زمانی و مکانی که ادیب و نقاش قادر است در آن از عالم واقعیت جدا شود و با چاشنی خیال، جهانی از آنِ خود خلق کند. حال درباره‌ی استحاله‌ی سوژه حدسی را مطرح می‌کنم. در استیتمنت مجموعه به پدید آمدن این کارها بعد از واقعه‌ای اشاره می‌شود: می‌توانم تصور کنم که این بار هم به سکوت می‌گذرد، باز هم نگاه بی‌سرانجام و کلام بیهوده! وانمود می‌کنم هیچ اتفاقی نیفتاده است. این اتفاق هرچه باشد، تصویری از فیگور را در طراحی‌های سمانه یوسفی به‌تصویر کشیده که می‌شود ثبت لحظه‌ی تغییر بنیادین سوژه خواندش. شاید بی‌ربط به‌نظر برسد ولی نمونه‌ی این استحاله را در فیلم‌های ژانر وحشت مثل جن‌گیر دیدیم، زمانی‌ که کاراکتر داستان به فردی دیگر تبدیل می‌شود. ملانکولیا در اندیشه‌ی فروید به حالتی از افسردگی اشاره دارد که در آن فرد سعی دارد فقدان شخصی از‌دست‌رفته در زندگی‌اش را تحمل کند. شکلی از مواجهه با این فقدان، درونی کردن فردِ ازدست‌رفته و یکی شدن فرد با اوست. در این لحظه شخص به‌مرور طی فرایند سوگ، قدرت رویایی با غمِ از دست دادن شخص را از دست می‌دهد. او را در خود درونی می‌کند، کم‌کم شبیه به او حرف می‌زند، می‌پوشد و رفتار می‌کند. در سینما این نوع استحاله در سینمای دیوید لینچ و به‌خصوص در جاده مالهالند قابل مشاهده است. آن‌جا که دو شخصیت داستان به‌مرور به یک شخصیت تبدیل می‌شوند. با توجه به حضور تک فیگور در کارهای سمانه یوسفی، آن‌چه از چشمان بسته، ارتعاش دست‌ها و فضای تاریک و خیالی موجود در مجموعه به‌ذهن می‌رسد، ثبت لحظه‌ای از تبدیل سوژه و استحاله‌ی او به فردی ازدست‌رفته است. مسلما این صرفا یک تفسیر از این مجموعه است که چندان با شیوه‌ی به‌وجود آمدن آن‌ها ارتباطی ندارد و احتمالا همان‌طور که هنرمند کارهایش را در فضایی ناخودآگاه خلق می‌کند، می‌تواند در ناخودآگاه او شکل گرفته و به‌تصویر کشیده شده باشد. این نه تفسیری قطعی، بلکه یک حدس است، بر پایه‌ی اتمسفر کلی حاکم بر مجموعه‌ی «دهلیز».

بام‌گردی
هومن هنرمند

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.