هنر در سایه‌ی جنگ

1

دخترم از من می‌پرسید: جنگ تمام می‌شود؟

کشورم، ایران، زیر حمله بود. دخترم از من می‌پرسید: جنگ تمام می‌شود؟
و این غمگین‌ترین سوال تاریخ بود.
دوازده روز موشک و دود، از تهران تا تبریز، آسمان را شکافت و اینترنت، این وعده‌ی فریبنده‌ی اتصال، خاموش شد. و حالا، در این خاکستر هنوز داغ، هنرمند ایرانی چه می‌کند؟ اینجاست که پارادوکس بزرگ خودش را نشان می‌دهد: وقتی همه‌چیز فرو می‌ریزد، هنر معاصر ایران انگار جان تازه‌ای می‌گیرد، مثل گلی که از شکاف سنگ سر برمی‌آورد.
توهم است؟ یا حقیقتی که فقط قلم‌مو و دوربین می‌توانند آن را بگیرند؟

فکر کن: هنر ایران همیشه در دل بحران نفس کشیده. بهجت صدر با قلم‌موهایش انگار خشم و زیبایی را یکجا روی بوم فریاد می‌زد. کاوه گلستان با عکس‌هایش از خیابان‌های پرآشوب، نه فقط لحظه را ثبت کرد، بلکه آن را به حافظه‌ای ابدی بدل کرد. مریم زندی، با پرتره‌ها و عکس‌های مستندش، چهره‌ی انسان ایرانی را در میانه‌ی طوفان نشان داد. بهزاد شیشه‌گران، با پوسترها و آثار گرافیکیش، زبان بصری انقلاب و مقاومت را ساخت. حالا، در سال ۱۴۰۴، با میدان انقلاب پر از سوگواران و دیوارهای زخمی شهر، هنرمند ایرانی بار دیگر دست به کار شده. یک نقاشی که دود آسمان تهران را به تصویر می‌کشد، یک عکس که نگاه خسته‌ی مردم را قاب می‌گیرد، یک گرافیتی که در کوچه‌ای تاریک فریاد می‌زند – این‌ها چیستند؟ فقط اثر هنری؟ یا چیزی عمیق‌تر از کاغذ و بوم؟

اینجاست که تناقض عیان می‌شود: ما فکر می‌کردیم فناوری ما را آزاد می‌کند. اینستاگرام قرار بود صدای هنرمند را به همه برساند. اما حالا، با فیلترها و قطعی‌ها، همان فناوری به قفسی بدل شده. و با این حال، هنرمند ایرانی، با آن سرسختی عجیبش، از همین قفس علیه خودش استفاده می‌کند. یک پست اینستاگرامی از ویرانی‌های اوین، یک نقاشی که انگار درد را فریاد می‌زند – این‌ها نه فقط هنر، بلکه طغیانی علیه سکوتند. مثل پوسترهای بهزاد شیشه‌گران که زمانی خیابان‌ها را پر کردند: یک تصویر، یک فریاد.

اما لحظه‌ای صبر کن. آیا این آثار، که در تب و تاب حمله خلق شدند، فقط راهی برای آرام کردن خودمانند؟ مثل یادگاری‌ای که از دل فاجعه برمی‌داریم؟ یا شاید تلاشیند برای لمس چیزی که نمی‌توانیم کامل بفهمیم – آن حقیقت تلخ و گزنده که در دود و خاکستر پنهان است. هنرمند ایرانی امروز، با قلم یا دوربینش، نه فقط حمله را ثبت می‌کند، بلکه به ما می‌گوید: حتی در این تاریکی، می‌توان چیزی ساخت، چیزی که معنایی نو بدهد.

به شما پیشنهاد می‌کنم به نقاشی‌های تازه، عکس‌های خام، گرافیتی‌های پنهان نگاه کنید. آثار هنرمندان ایرانی به ما یادآوری می‌کنند که هنر فقط زیبا نیست – خطرناک است، چون ما را وادار می‌کند بپرسیم: این هنر چه می‌خواهد از ما؟

به نظر شما آیا هنر می‌تواند زخم‌های این روزها را نشان دهد و همزمان التیام بخشد؟
یا تولیدی است برای آرامش فردی هنرمند؟
اگر جنگ ادامه یابد چه باید کرد؟

  • تصویر شاخص از هادی حیدری
    تصویر صفحه 5 از میرزا حمید
    تصویر صفحه 6 از مرتضی اسدی
    تصویر صفحه 7 از فرشید پارسی کیا

فرشید پارسی‌کیامشاهده نوشته ها

Avatar for فرشید پارسی‌کیا

فرشید پارسی کیا زاده‌ تهران، هنرمند، مدرس، طراح و نویسنده‌ حوزه‌ی فرهنگ و هنر است. وی یکی از چهره‌های مهم نسل پنجم طراحان گرافیک ایران است که در حو‌زه‌ی طراحی نشریات، پوستر، تبلیغات، پژوهش و آموزش گرافیک فعال و پرکار بوده. فرشید پارسی کیا همچنین مدیرهنری گالری دنا و صاحب امتیاز و سردبیر نشریه تخصصی هنرهای تجسمی پشت بام است.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.