درباره‌ی آثار مهسا کریمی

5

قصه‌گوی شهر عاصیان ماتم‌زده

با تمرکز بر مجموعه‌ی «و تاب آوردیم» به نمایش درآمده در گالری اچ

آثار مهسا کریمی نوعی بیانگری در قالب فرم است که از کنار هم چیدن مصادیق آشنای وقایع اجتماعی_سیاسی، فضاهای آیینی و اساطیری، و رگه‌هایی از ویژگی‌های شخصی او با تمام پیچیدگی‌های روانشناختی آن شکل گرفته است. سبک این آثار را می‌شود ترکیبی از سورئالیسم، کوبیسم و اکسپرسیونیسم دانست. فضای آثار توامان تیره و غمناک، خشمگین و غضب‌آلود، و مهیب و رعب‌آور است.

اسطوره و رویا همواره پیوندی ناگسستنی داشته‌اند. رویا مجالی برای نمود پیدا کردن ضمیر ناخودآگاه است که از ترکیبی از وقایع آشنای زندگی شکل گرفته. بعضی رویاها، رویاهای جمعی‌اند، مثل رویای آزادی و رهایی. بعضی دیگر شخصی‌ترند و متاتر از اتفاقات خاص فردی شکل گرفته‌اند. می‌دانیم کارل گوستاو یونگ تمرکزش بر رویاهای جمعی و اساطیری بود و زیگموند فروید بر رویاهای شخصی. در آثار مهسا کریمی این دو شکل از رویا درهم می‌آمیزند. در چند نقاشی هنرمند است که سلف‌پرتره‌‌های خود را در فرم‌هایی نامتعارف به تصویر کشیده و پیرامونش غرق از عناصری برگرفته از وقایع اجتماعی اطرافش است. در خیلی جاها درخت حضور دارد. درخت از عناصر متداول کهن‌الگویی و اساطیری و نشانه‌ای پرتکرار در هنر است. از زمانی که آدم و حوا میوه ممنوعه را خوردند وایمان، حتی در بحبوبه‌ی پایان یافتن جهان در اثر بمب‌‌های ویرانگر اتمی در آثار تارکوفسکی و تصویری از امید و زندگی در میان زلزله در کارهای کیارستمی. در کارهای مهسا کریمی این درخت روییده و جوانه زده ولی آتش و خون آن را احاطه کرده است.

ویژگی سبک اکسپرسیونیستی بیانگری تا درجه‌ای از رادیکالیسم در فرم است. این شیوه با رنگ‌گذاری‌های غلیظ و شدید، و کنتراست بالای رنگی شناخته می‌شود. فیگورها برای هماهنگی با این سبک به فرم‌هایی انتزاعی‌تر از واقعیت و صرفا شمایی از یک فیگور متعارف، و به حالاتی چون اندوه و ماتم، ترس و هراس، و خشم و غضب به نمایش در می‌آیند. سبک کوبیستی عناصر تصویر را جابه‌جا می‌کند و عامدانه از کنار هم قرار گرفتن صحیح آن‌ها جلوگیری می‌کند؛ این شکل از ترکیب‌بندی، تصویرپردازی زمان و مکان واقعی را به چالش می‌کشد. سوررئالیسم متکی بر نمایش وقایع سرکوب‌شده در روان انسان است که بعضا از هم‌نشینی عناصر تصویری در ابعادی بزرگ‌نمایانه تشکیل می‌شود. از هر سه شیوه در کارهای مهسا کریمی استفاده شده و ترکیب‌بندی‌هایی خیره‌کننده به‌خصوص در مجموعه‌ی «و تاب آوردیم» به تصویر کشیده شده است.

خاصیت شیوه‌ی بیانگرایانه، حضور و ملموس شدن احساسات انسانی در عریان‌ترین شکل ممکن است. شاید در شیوه‌های دیگر، احساسات را باید در میان نشانه‌های تصویری ردگیری کرد ولی در رنگ‌ها و خطوط اکسپرسیو این حس‌ها در یک نظر و بعد از چند ثانیه قابل شناسایی هستند. حسی که مهسا کریمی در مجموعه‌ی «و تاب آوردیم» به مخاطب منتقل می‌کند، طغیان و خروش، دل‌مردگی و ناراحتی و بیم و هراس است. در روانشناسی، احساسات اگر یک‌بُعدی نباشند و با حس‌های دیگر درآمیزند از حالت سیاه و سفید و صفر و صدی درمی‌آیند و پیچیدگی احساسات انسانی را دقیق‌تر نمایندگی می‌کنند. معمولا افرادی که وقایع را یک‌بُعدی قضاوت می‌کنند به تفکر سیاه و سفید دچار می‌شوند. اثر هنری هم اگر بتواند چند حس را توامان منتقل کند، مخاطب را دل‌زده نمی‌کند و شکلی از هم‌حسی با او ایجاد می‌کند.

مردمی که وقایع اجتماعی چند سال اخیر را دنبال کرده‌اند با این احساسات مندرج در کارها سخت آشنا هستند. آن‌ها شوریدند، عاصی شدند، بر سوگ نشستند، گریستند و ترسیدند. امید هم‌چنان جوانه می‌زد ولی آکنده از فضایی از رُعب و وحشت. فضای نقاشی‌های مهسا کریمی روایتی از این قصه‌ی تلخ و تاریک است. روایتی که با فرمی منحصربه‌فرد بیان‌شده و مرهمی می‌شود بر زخم‌های عاصیان ماتم‌زده.

بام نقدونظر
هومن هنرمند

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.