بازاندیشی درباره تضادها

مهرداد ختایی، از هنرمندان برجسته معاصر، با تکیه بر مهارتهای طراحی و چاپ دستی، تصاویری تولید میکند که بیانگر کنشی خاموش اما سرشار از انرژی نهفتهاند. فیگورهای او که معمولا در حالتهای زل زدن، نشستن یا آرمیدن به تصویر کشیده میشوند، در ظاهر ایستا هستند اما از طریق خطوط پویا و تحرک بصری پر از انرژی هستند که درک آن برای مخاطب ممکن است. این پویایی گاه با لکههای رنگی و هاشورهایی همراه است که همچون پاساژهایی از درجات خاکستری در تصویر حضور دارند و به ایجاد کنتراست میان روشنایی و تاریکی میانجامند. خطوط قاطع و دقیق در طراحی اعضای بدن، لباسها و بیان حالات روانی چهرهها، نشاندهنده توانایی و مهارت او در خلق فیگورهایی پر از حس هستند. اغراق در تناسبات، بهعنوان محور تفسیر هنرمند از کاراکترها، به دگردیسی فیگورها میانجامد. تاکید بر فیگورها گاه به برخوردی خودجوش در طراحی و گاه به حالتی سریع و اسکیسوار در تصویرسازی میرسد. جایگذاری عناصر غیر مرتبط در فضای تصویر، اگرچه نامعین است، اما در نهایت با ترکیب تضادهای روشن و تاریک، ساختاری منسجم پیدا میکند.
فیگورهای او در برخی آثار در تاریکی فرو میروند و در برخی دیگر در روشنی حضور دارند، که خود به تناوب، حس جابهجایی میان این دو حالت را در تصویر ایجاد میکند. جایگذاری عناصر بصری در آثار مهرداد ختایی انعکاسی از ناخودآگاه اوست که بهجای پیروی از قوانین ثابت ترکیببندی، به شکل جریانهای ذهنی و شهودی شکل میگیرد. این پراکندگی فیگورها، لکههای رنگی و هاشورها، نوعی حس تضاد و انسجام را همزمان در تصویر ایجاد میکند. به نظر میرسد که ختایی آگاهانه از نظم معمول فراتر میرود تا با ترکیبی از قاطعیت و بیقاعدگی، داستانی ناخودآگاه و احساسی را روایت کند. این تضاد میان تناسبات، همچون برخورد منطقی با بیمنطقی، گویی به بیننده اجازه میدهد تا نگاهی به دنیای درونی و لحظات روزمره هنرمند بیندازد.
در این ساختار، کنشهای خودجوش و ناخودآگاه هنرمند بهشکلی هماهنگ عمل میکنند و شکاف میان آگاهی و غریزه را پر میکنند. خطوط تیز و قاطع، لکههای خاکستری که مانند گذرگاههایی از نور و سایه عمل میکنند و تناسبات غیرمعمول همگی به یک کلیت پویا منجر شدهاند که هم ناپایدار و هم منسجم به نظر میرسد.
آثار مهرداد ختایی، با تکیه بر قاطعیت خطوط و ساختارهای بصری پیچیده، پنجرهای به ناخودآگاه هنرمند و تعاملات او با جهان پیرامون باز میکند. جایگذاری نامتعارف فیگورها و عناصر بصری، نشاندهنده رویکردی شخصی و شهودی است که از مرزهای ترکیببندی کلاسیک فراتر میرود. این ویژگیها، همراه با کنتراستهای نیرومند و تناسبات اغراقشده، روایتی بصری خلق میکنند که همزمان حس سکون و پویایی، نظم و آشفتگی را به تصویر میکشد.
از این منظر، ختایی نه تنها به زیباییشناسی خطوط و فضاهای منفی توجه میکند، بلکه در تلاش است تا لحظههایی زودگذر از تجربیات انسانی را از طریق فرمی پرانرژی و تاثیرگذار به یادگار بگذارد. بدین ترتیب، آثار او تعاملی عمیق میان آگاهی و ناخودآگاه ایجاد میکنند که مخاطب را به بازاندیشی درباره تضادها و هماهنگیهای درونی هنر او دعوت میکند.
بام طراحی
انیس تبرایی





