صحنه‌ای برای شنیدن و نه تماشا

2

گفتگو آزاده مالکی با سعید انواری‌نژاد

در گفت‌وگو با سعید انوری‌نژاد، طراح «صحنه‌ی صدای ایران»، از صدایی می‌شنویم که فراتر از شنیدن، دعوتی به تجربه است.
نمایشگاه «صحنه‌ی صدای ایران» تازه‌ترین پروژه سعید انوری‌نژاد، پژوهشگر و طراح تجربه‌های فرهنگی است؛ مجموعه‌ای تعاملی که با محوریت صدا، مرز میان رسانه، هنر و تجربه انسانی را به چالش می‌کشد. این پروژه در ادامه دغدغه‌های پیشین انوری‌نژاد در زمینه تاریخ فناوری، فرهنگ شنیداری و تجربه مشارکتی شکل گرفته و تلاش دارد تا جایگاه صدا را در حافظه جمعی، زیست روزمره و هنر معاصر ایران بازتعریف‌کند. در فضایی که به‌دقت طراحی شده تا مخاطب نه صرفا شنونده، بلکه بخشی از روایت صوتی باشد، صدا از رسانه‌ای خاموش به عنصر فعال ارتباطی بدل می‌شود. «صحنه‌ی صدای ایران» با ترکیب آرشیو شنیداری، نصب‌های صوتی و رویکرد تعاملی، سعی می‌کند مخاطب را درگیر سوالاتی درباره هویت، تاریخ و احساس جمعی کند .در گفت‌وگویی که پیش‌رو دارید، انوری‌نژاد از پشت‌صحنه طراحی این نمایشگاه می‌گوید؛ از نسبت هنر با صدا، روند اجرای پروژه، و نگاهی که می‌کوشد صدا را نه فقط بشنویم، بلکه درک کنیم.

  • نمایشگاه «صحنه‌ی صدای ایران» در طول مدت یک ماه توانست نگاه‌ها را به سوی خودش جلب کند و  مورد استقبال عمومی قرار بگیرد، از هر قشری و سنی. آیا پیش‌بینی این حجم از استقبال را کرده بودید؟
  • اگر نگویم مطمئن بودم، می‌توانم بگویم امیدوار بودم که این استقبال صورت بگیرد؛ هرچند که تصور چیزی حدود 14900 نفر در مدت یک ماه را نداشتیم. روندی که تا آخرین روز نمایشگاه هم افزایشی بود.
  • فکر می‌کنید چه عاملی باعث این استقبال شد؟
  • من فکر می‌کنم کاری که ما در این نمایشگاه کردیم، دسترسی‌پذیر کردن نمایشگاه است، که ارتباطی با مقوله هنر ندارد. اینکه ما این نمایشگاه را برای نابینایان و ناشنوایان قابل دسترسی کردیم. نکته دیگر اینکه (امیدوارم باعث دلخوری کسی نشود) در بحث هنری و یا حتی فنی جوری برخورد می‌شود که فقط کسانی که از سطح دانش خاصی برخوردارند می‌توانند درکی مثلا از یک تابلوی نقاشی یا فلان دستگاه فنی داشته باشند؛ به نظر من در عرصه عمومی، این، برخورد درستی نیست. این رویکرد نخبه‌گرایانه به نظرم محدود کردن مخاطب‌هاست و باید هرکس در حد خودش بتواند از این فضاها استفاده کند. 
  • در پروژه‌هایی که تعریف می‌کنید هنر چه جایگاهی دارد؟
  • نگاه ما به معنای آرتیستیک، هنری نیست؛ هرچند به آن توجه داریم. چیزی که برای ما موضوعیت دارد، آدم‌ها هستند و موضوعاتی که به آنها مربوط می‌شود. حالا ممکن است هنرمندی از ایده‌هایی که اجرا کرده‌ایم استفاده کند و در کار هنری‌اش از آن بهره ببرد که این، غایت خوشحالی ماست. اما در کل، پروژه‌های ما چند محور دارد. اولین مساله، کار نظری است. ما پروژه را براساس هسته ایده اولیه و زیربنایش از جنبه‌های مختلف و به‌خصوص از نظر فلسفی و مبانی نظری بررسی می‌کنیم و در مرحله دوم به جنبه تکنولوژیک می‌پردازیم، از فیزیک صوت گرفته تا موسیقی. در کنار اینها به مخاطب و انتظارات مخاطب هم توجه داریم.
  • آیا به جذابیت عمومی اثر هم توجه دارید؟
  • بله؛ اما تکمله‌ای که لازم است به آن اشاره کنم، اینکه این به معنای این نیست که مخاطب چه چیزی را دوست دارد و آنرا در اختیارش قرار دهیم؛ بلکه این است که آنها چه چیزی را باید دوست داشته باشد و چه چیزی بهتر است به ذائقه‌‌اش اضافه شود. این مساله به‌خصوص در ایران بسیار نتیجه‌بخش است چون در ایران فقر تجربه وجود دارد. نکته دیگر بحث تعامل است که سعی کردیم مخاطبان را وادار به حرکت فیزیکی کنیم که مسیرها از پیش طراحی شده نباشد و آنها این امکان را داشته باشند که با مساله به معنای واقعی «وَربروند». مجموع اینها باعث می‌شود مخاطب شگفت‌زده شود، که خود این شگفت‌زدگی عامل تفکر است. اساسا تفکر زمانی صورت می‌گیرد که تلنگری در کار باشد و عامل این تلنگر، آشنازدایی است.
  • بخشی از نمایشگاه که مخاطبان بسیاری داشت، آنجا بود که تصویرشان تبدیل به کد صوتی می‌شد و آنها می‌توانستند با داشتن این کد، آن را دوباره به تصویر بدل کنند. این شگفتی که از آن صحبت می‌کنید در این بخش از نمایشگاه مشهود بود، انگار یک جور تجربه فردی هم در آن دخیل بود.
  • بله. اینجا دقیقا نقطه شگفتی مخاطب بود. واقعیت این است که چیزی که بشر بیشتر از آن بهره می‌برد، تصویر است. چه در قالب حافظه و چه خاطره. از آن سو فرایند صدا بسیار پیچیده است. از نظر فلسفی نیز ارتباط صدا و تصویر پارادوکس جذابی است. صدا یک امر بیکران است که این امر بیکران را ما کرانمند کرده‌ایم. اینها همان نتایجی است که از مفاهیم نظری حاصل شده‌اند. درمجموع، دوآلیته صدا و تصویر و تبدیل این دو به دیتا چیزی است که به صورت روزمره از آن استفاده می‌کنیم. 
  • علاوه بر صدا، علوم کامپیوتر و مهندسی صدا، ما در این نمایشگاه با مساله تاریخ نیز مواجهیم. چه شد که مساله تاریخ را هم وارد این پروژه کردید؟
  • نگاه ما به تاریخ، به‌هیچ‌وجه نوستالژیک نیست، بلکه به این صورت است که ما باید تاریخ را بدل به امری معاصر کنیم تا به کار امروز بیاید. غیر از این، می‌شود قصه شب یا صرفا نوستالژی. در این نمایشگاه لزومی به آوردن المان‌های تاریخی نبود و ما می‌توانستیم از صدای محیط، صدای شجریان و در کل از صداهایی استفاده کنیم که برای مردم آشناست. در آن صورت، مخاطب گوش می‌دهد و عبور می‌کند. اما صداهای کمتر شنیده شده باعث می‌شود که تو بایستی و گوش کنی. ما به این خاطر از صداهای آرشیوی و تاریخی استفاده کردیم. مساله دیگر لحظه‌ی ثبت صداست که لحظه‌ی عجیبی در تاریخ بشر است. ما سعی کردیم مخاطب را از این شلوغی که او را احاطه کرده، ببریم به لحظه‌ی خالصی که باعث می‌شود تو به تکنیک کمتر توجه کنی و به آن صدای خالص خش‌دار فکر کنی. این باعث شد به صداهای اولیه و اولین تجربه‌های ثبت صدا رجوع کنیم. 
  • بیشتر تمرکز شما بر تاریخ دوران قاجار است. دلیل آن چیست؟
  • من جای دیگر هم گفته‌ام؛ از نظر من اگر از دوران صفوی صدا ضبط شده بود، باز هم ما باید به صدای قاجار گوش می‌دادیم، چرا که آن دوران شباهت بسیاری به دوران امروز دارد. دورانی که ذهن ایرانی در حال تحول است و جامعه‌ی ایرانی در حال پوست‌اندازی است. در جنبه سیاسی، زیر نظم کهن زده و در حوزه‌ی فرهنگ و شعر و موسیقی وارد تحول جدی می‌شود. امروزه هم جامعه‌ی ما وارد تحولی شده که از دو سال پیش با یک جنبش اجتماعی بسیار مهم شروع شد و همچنان ادامه دارد. ما باید آن دوران را به امروز فرا بخوانیم تا ببینیم چه مسیری طی کرده‌ایم و چه اشتباهاتی کرده‌ایم تا دوباره آنرا تکرار نکنیم.

بام گفتگو
مصاحبه‌کننده: آزاده مالکی

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.